سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پارت18
اعضا ومامانم اینارفتن خوابیدن من خوابم نمی برد رو تختم داشتم اینستا چک میکردم تهیونگ اومد داخل اتاقم
تهیونگ : خوابم نمی بره. میشه پیشت باشم
ا. ت: باشه
یکم اونورتر رفتم
کنارم دراز کشید
داشتم اینستا میدیدم
تهیونگ: گوشیتو بده به من منم گوشیمو میدم بهت
ا. ت: باشه
گوشی تهیونگ گرفتم رفتم دیدم فیلتر شکن نداره
ا. ت: برای همین به من دادی
تهیونگ:😁
ا. ت: بزار برات نصب کنم و گوشیم بده
تهیونگ : بیا
براش نصب کردم
بهش دادم
ا. ت : بیا
تهیونگ: نمی خوام گوشیتو بده
ا. ت: باشه
گوشی تهیونگ گرفتم رفتم داخل یوتیوب و داشتم فیلم نگاه میکردم
تهیونگ رفت داخل گالری تمام فیلم های بی نمکی که با دوستام گرفتم
وتمام فیلم پارتیامون بادوستم و عکسایی که با هیوجین گرفتم همه دید
همه دابمسمش با دوستام ولباس باز عکس گرفته بود
وای آبروم به چوخ رفت
تهیونگ: ا. ت این لباسه یا یه تیکه پارچه🧐
ا. ت:😶 خب دیگه
پس زمانی به یک ساعت بعد آمادشدیم که بریم سینما رفتیم فیلم فسیل دیدیم
جیمین : این پسر چرا انقد بلنده
ا. ت : تو زیادی کوتاهی😂😂😂
جیمین : بی مزه
ا. ت: حالا ناراحت نشو
بعد سینما رفتیم شام فست فود خوردیم
وچون به جونگ کوک قول شیرموز دارم رفتیم بهش شیرموز بدیم
بعد رفتیم خونه
ودیگه فردا صبح شد
پارت18
اعضا ومامانم اینارفتن خوابیدن من خوابم نمی برد رو تختم داشتم اینستا چک میکردم تهیونگ اومد داخل اتاقم
تهیونگ : خوابم نمی بره. میشه پیشت باشم
ا. ت: باشه
یکم اونورتر رفتم
کنارم دراز کشید
داشتم اینستا میدیدم
تهیونگ: گوشیتو بده به من منم گوشیمو میدم بهت
ا. ت: باشه
گوشی تهیونگ گرفتم رفتم دیدم فیلتر شکن نداره
ا. ت: برای همین به من دادی
تهیونگ:😁
ا. ت: بزار برات نصب کنم و گوشیم بده
تهیونگ : بیا
براش نصب کردم
بهش دادم
ا. ت : بیا
تهیونگ: نمی خوام گوشیتو بده
ا. ت: باشه
گوشی تهیونگ گرفتم رفتم داخل یوتیوب و داشتم فیلم نگاه میکردم
تهیونگ رفت داخل گالری تمام فیلم های بی نمکی که با دوستام گرفتم
وتمام فیلم پارتیامون بادوستم و عکسایی که با هیوجین گرفتم همه دید
همه دابمسمش با دوستام ولباس باز عکس گرفته بود
وای آبروم به چوخ رفت
تهیونگ: ا. ت این لباسه یا یه تیکه پارچه🧐
ا. ت:😶 خب دیگه
پس زمانی به یک ساعت بعد آمادشدیم که بریم سینما رفتیم فیلم فسیل دیدیم
جیمین : این پسر چرا انقد بلنده
ا. ت : تو زیادی کوتاهی😂😂😂
جیمین : بی مزه
ا. ت: حالا ناراحت نشو
بعد سینما رفتیم شام فست فود خوردیم
وچون به جونگ کوک قول شیرموز دارم رفتیم بهش شیرموز بدیم
بعد رفتیم خونه
ودیگه فردا صبح شد
۵.۷k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.