عشق شیرین PART 22
از زبان لونا
یه لباس خوب پوشیدم و یه ارایش ساده
کردم و با تمام سرعت به سمت
لوکیشنی که فرستاده بود رفتم و به یه
خونه رسیدم
معلومه که یه خونه میخره یه دختره مایه داره
و به گپشیش زنگ زدم
جینهو ـ بله
لونا ـ دم خونتم بیا درو بار کن
جینهو ـ اسما مگه تو ایفن رو نمی بینی بدو بیا تو درو باز کردم
لونا ـ باشه حالا
و وارد خونه شد
لونا ـ خوب بگو متجرا چیه
جینهو ـ براش ماجرا رو تعرف کرد دیگه خودتون می دونید
لوناـ چی ولی بازم اونا تورو بزرگ کردن اونا که کار اشتباهی نکردن این کارت اشتباست اونا تو رو مثل دختر خثدشون بزرگ کردم
جینهو. می دونم هر وقت که اومدن میرم و ازشون تشکر می کنم
لونا ـ افرین یه لحظه فکرس رو بکن اونا می تونستن اموال پدرت رو بالا بکشن و تو رو به پر ورشگاه بفرستن
جینهو ـ ولی باید بهم می گفتن
لونا. خو شاید می خواستن سر یه فرصت مناسب همه چیز رو بهت بگن
جینهو ـ دیگه کی هر وقت که پیر شدم یا هر وقت که شوهر کردم
لونا ـ اوکی انا هو اشتباه کردن ولی بهشون حق بده اخه چه جوری بخت می گفتن اخه اونا تو رو مثل ذختر خودشون میدیدن
شرطا
ده تا لایک
ده تا کامنت
یه لباس خوب پوشیدم و یه ارایش ساده
کردم و با تمام سرعت به سمت
لوکیشنی که فرستاده بود رفتم و به یه
خونه رسیدم
معلومه که یه خونه میخره یه دختره مایه داره
و به گپشیش زنگ زدم
جینهو ـ بله
لونا ـ دم خونتم بیا درو بار کن
جینهو ـ اسما مگه تو ایفن رو نمی بینی بدو بیا تو درو باز کردم
لونا ـ باشه حالا
و وارد خونه شد
لونا ـ خوب بگو متجرا چیه
جینهو ـ براش ماجرا رو تعرف کرد دیگه خودتون می دونید
لوناـ چی ولی بازم اونا تورو بزرگ کردن اونا که کار اشتباهی نکردن این کارت اشتباست اونا تو رو مثل دختر خثدشون بزرگ کردم
جینهو. می دونم هر وقت که اومدن میرم و ازشون تشکر می کنم
لونا ـ افرین یه لحظه فکرس رو بکن اونا می تونستن اموال پدرت رو بالا بکشن و تو رو به پر ورشگاه بفرستن
جینهو ـ ولی باید بهم می گفتن
لونا. خو شاید می خواستن سر یه فرصت مناسب همه چیز رو بهت بگن
جینهو ـ دیگه کی هر وقت که پیر شدم یا هر وقت که شوهر کردم
لونا ـ اوکی انا هو اشتباه کردن ولی بهشون حق بده اخه چه جوری بخت می گفتن اخه اونا تو رو مثل ذختر خودشون میدیدن
شرطا
ده تا لایک
ده تا کامنت
۷.۵k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.