پارت ۷
+میشه قبل از دیدن خانم بگید آقا بیاد ببینمش
-چشم خانم
با قدم های آهسته به سمت لباس مخصوص رفتم
بیشتر شبیه چهار تیکه پارچه بود که بهم وصل شده
بود.بیشتر شبیه لباس هایی بود که سگ خورده بود.
لباس رو تنم کردم ولی هرچی تو ایننه نگاه کردم
خوشم نیومد.
یدفعه در باز شد و لی مین هوی بزرگ وارد شد.
+سالم سرورم میم این لباسو از کدوم دست فروش
خریدید
-چیییییییییییییییی
+آخه همجاش پارست ،نه آستین داره تازه از
دوطرفشم اینگاری سگ خورده..تا رو رونم که دو
خط عجیب اومده
دختره احمق این لباس رو قرار نبود تنت کنی میدونی چقدر پول پای این لباس رفته
+۱ دلار
-200 هزار دلار
با گفتن این قیمت نزدیک بود پس بیوفتم ولی
خودمو نباختم و روبه شازده گفتم:
الان من چی کاره شمام
+شما فقط یک ماه نقش نامزدمو بازی میکنی
بعدش طبق نقشه تو یه دعوا ساختگی از هم جدا
میشیم اوکی البته تو خیلی بهم نمیخوری ولی همه
خدمتکارا گفتن که من رفتم تا همسرمو بیارم.
وای من باید یک ماه شما رو تحمل کنم اشکال نداره پول خوب بده هرکاری میکنم
شازده دستشو دراز کرد و گفت:
دستمو بگیر فقط لطف کن کارهای عجیب و
غریب نکنی اصال حرف نزن میتونی
+چشم سعی میکنم
با لی مین هو از اتاق خارج شدیم مثل یه زن و
شوهر واقعی من اگه میدونستم چه بدبختی قرار برام نازل بشه هیچ وقت این حکم رو قبول نمیکردم
-چشم خانم
با قدم های آهسته به سمت لباس مخصوص رفتم
بیشتر شبیه چهار تیکه پارچه بود که بهم وصل شده
بود.بیشتر شبیه لباس هایی بود که سگ خورده بود.
لباس رو تنم کردم ولی هرچی تو ایننه نگاه کردم
خوشم نیومد.
یدفعه در باز شد و لی مین هوی بزرگ وارد شد.
+سالم سرورم میم این لباسو از کدوم دست فروش
خریدید
-چیییییییییییییییی
+آخه همجاش پارست ،نه آستین داره تازه از
دوطرفشم اینگاری سگ خورده..تا رو رونم که دو
خط عجیب اومده
دختره احمق این لباس رو قرار نبود تنت کنی میدونی چقدر پول پای این لباس رفته
+۱ دلار
-200 هزار دلار
با گفتن این قیمت نزدیک بود پس بیوفتم ولی
خودمو نباختم و روبه شازده گفتم:
الان من چی کاره شمام
+شما فقط یک ماه نقش نامزدمو بازی میکنی
بعدش طبق نقشه تو یه دعوا ساختگی از هم جدا
میشیم اوکی البته تو خیلی بهم نمیخوری ولی همه
خدمتکارا گفتن که من رفتم تا همسرمو بیارم.
وای من باید یک ماه شما رو تحمل کنم اشکال نداره پول خوب بده هرکاری میکنم
شازده دستشو دراز کرد و گفت:
دستمو بگیر فقط لطف کن کارهای عجیب و
غریب نکنی اصال حرف نزن میتونی
+چشم سعی میکنم
با لی مین هو از اتاق خارج شدیم مثل یه زن و
شوهر واقعی من اگه میدونستم چه بدبختی قرار برام نازل بشه هیچ وقت این حکم رو قبول نمیکردم
۲.۳k
۱۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.