فیک جیمین ( کیوت و خشن ) ادامه پارت ۲۱
از زبان سویونگ
همه اینا تقصیر مامانمه من که میدونم این بچه ها با مامانم هم دستن ، باید برم عمارت جیمین اینا مجبورمممم اوففف
نزدیک خونه جیمین اینا بودم که احساس کردم دوباره یکی داره تعقیبم میکنه ولی ایندفعه احساسم رو جدی گرفتم با سرعت زیاد رفتم سمت خونه اونم داشت دنبالم میدوید صدای پاش میومد رسیدم به دره عمارت به نگهبانشون که دمه در مونده بود گفتم که یکی تعقیبم میکرد اونم رفت اما چیزی ندیده بود
رفتم دره عمارت رو زدم خدمتکار در رو باز کرد رفتم داخل جیمین نشسته بود و داشت کتاب میخوند بلند گفتم : مثلا متوجه من نشدی
سرش رو بر گردوند گفت : سویونگ تویی مگه قرار نبود دیگه نیای گفتم : مِنَت نزار مجبور بودم ، خدمتکار اومد و گفت: آقای جیمین کاره من تموم شد با اجازتون من میرم جیمین هم گفت باشه مراقب باش
جیمین بلند شد و به مبل تکیه داد و گفت : خب حالا چیشده که مجبور شدی بیای ؟
گفتم : الان وقته گفتن نیست گُرُسنمه
گفت : منم گشنمه چون شام نخوردم اما من که نمیتونم چیزی برات درست کنم پس خودت باید یه چیزی درست کنی برامون ، میخواست بره که از هودیش گرفتم و گفتم : کجا کجا صبر کن ببینم نکنه میخوای من تنهایی برات غذا درست کنم من تاحالا توی عمرم یه بار غذا درست کردم چطور ازم انتظار داری غذا بپزم باید کمکم کنی
رفتیم آشپزخونه گفتم : خب من سر آشپزم و تو دستیارم گفت : همین مونده بود دستیار تو بشم
گفتم : خب جیمین چی درست کنیم گفت : پاستا گفتم : یسسس منم همینو میخوام
موهام و از بالا گوجهای بستم پیش بند هم بستم جیمین هم پیش بندش رو بست
( ۳۰ دقیقه بعد )
از زبان سویونگ
خیلی خسته شدم با اینکه فقط نیم ساعته دارم کار میکنم اوففففف جیمین داشت کناره اجاق گاز غذا رو درست میکرد منم نشستم رو کابینت کناره اجاق گاز سرم رو که تکیه دادم به کابینتی که به دیوار چسبیده بود تنگ شیشه ای لق خورد کم مونده بود بخوره تو سرم که جیمین بغلم کرد و آوردم پایین اوففف بخیر گذشت گفت : نزدیک بودا مراقب باش
گفتم : من مراقبم گفت : هر چی هم که میشه بازم مغروری گفتم : دقیقاً مثل تو
گفت من مغرورم میخوای یه مغروریتی نشونت بدم که تاحالا ندیدی ، چون خیلی بهش نزدیک بودم دوره کمرم رو سفت گرفت گفتم : جیمین دیوونه شدی ولم کن گفتم : ولم کن همینطوری میومد نزدیک که سرم خورد به کابینت آخ دردم گرفت گفت : چیشد یه دفعه گفتم : همش تقصیر توئه آییی سرم
همه اینا تقصیر مامانمه من که میدونم این بچه ها با مامانم هم دستن ، باید برم عمارت جیمین اینا مجبورمممم اوففف
نزدیک خونه جیمین اینا بودم که احساس کردم دوباره یکی داره تعقیبم میکنه ولی ایندفعه احساسم رو جدی گرفتم با سرعت زیاد رفتم سمت خونه اونم داشت دنبالم میدوید صدای پاش میومد رسیدم به دره عمارت به نگهبانشون که دمه در مونده بود گفتم که یکی تعقیبم میکرد اونم رفت اما چیزی ندیده بود
رفتم دره عمارت رو زدم خدمتکار در رو باز کرد رفتم داخل جیمین نشسته بود و داشت کتاب میخوند بلند گفتم : مثلا متوجه من نشدی
سرش رو بر گردوند گفت : سویونگ تویی مگه قرار نبود دیگه نیای گفتم : مِنَت نزار مجبور بودم ، خدمتکار اومد و گفت: آقای جیمین کاره من تموم شد با اجازتون من میرم جیمین هم گفت باشه مراقب باش
جیمین بلند شد و به مبل تکیه داد و گفت : خب حالا چیشده که مجبور شدی بیای ؟
گفتم : الان وقته گفتن نیست گُرُسنمه
گفت : منم گشنمه چون شام نخوردم اما من که نمیتونم چیزی برات درست کنم پس خودت باید یه چیزی درست کنی برامون ، میخواست بره که از هودیش گرفتم و گفتم : کجا کجا صبر کن ببینم نکنه میخوای من تنهایی برات غذا درست کنم من تاحالا توی عمرم یه بار غذا درست کردم چطور ازم انتظار داری غذا بپزم باید کمکم کنی
رفتیم آشپزخونه گفتم : خب من سر آشپزم و تو دستیارم گفت : همین مونده بود دستیار تو بشم
گفتم : خب جیمین چی درست کنیم گفت : پاستا گفتم : یسسس منم همینو میخوام
موهام و از بالا گوجهای بستم پیش بند هم بستم جیمین هم پیش بندش رو بست
( ۳۰ دقیقه بعد )
از زبان سویونگ
خیلی خسته شدم با اینکه فقط نیم ساعته دارم کار میکنم اوففففف جیمین داشت کناره اجاق گاز غذا رو درست میکرد منم نشستم رو کابینت کناره اجاق گاز سرم رو که تکیه دادم به کابینتی که به دیوار چسبیده بود تنگ شیشه ای لق خورد کم مونده بود بخوره تو سرم که جیمین بغلم کرد و آوردم پایین اوففف بخیر گذشت گفت : نزدیک بودا مراقب باش
گفتم : من مراقبم گفت : هر چی هم که میشه بازم مغروری گفتم : دقیقاً مثل تو
گفت من مغرورم میخوای یه مغروریتی نشونت بدم که تاحالا ندیدی ، چون خیلی بهش نزدیک بودم دوره کمرم رو سفت گرفت گفتم : جیمین دیوونه شدی ولم کن گفتم : ولم کن همینطوری میومد نزدیک که سرم خورد به کابینت آخ دردم گرفت گفت : چیشد یه دفعه گفتم : همش تقصیر توئه آییی سرم
۷۱.۰k
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.