عشق ناخواسته
پارت ۲
(شرطا نرسیده بود ولی گذاشتم)
^نه برو خونه آماده شو امروز نمی خواد کارکنی فردا ساعت ۶ صبح میری به عمارتش برا کار آدرس هم برات میفرستم
+باشه پس من رفتم خونه بای
^بای
رفتم وسایلام رو جمع کردم رفتم خونه غذا درست کردم خوردم بعد غذا رفتم وسایلام رو جمع کردم یکم فیلم دیدم و خوابیدم ساعت ۵ صبح بیدار شدم کارای مربوط رو انجام دادم یه ارایش لایت کردم لباش پوشیدم وصبحونه خوردم و رفتم به سمت عمارت بعد چند مین رسیدم پیاده شدم رفتم داخل عمارت خودشم بیرون نشسته بود رفتم سلام دادم
+سلام
_ سلام تو همونی که اومدی برای کار
+ بله منم
_خب برو داخل اجوما بهت توضیح میده
+چشم
رفتم داخل عمارت پیش اجوما
(علامت اجوما !)
+سلام من ا.ت هستم خدمتکار جدید
! سلام منم اجوما هستم خب بیا دنبالم اتاقتو نشونت بدم
دنبال اوجوما رفتم رسید به ی اتاق درش رو باز کرد اتاق چندان بزرگی نبود
!خب قوانین اینجا به با ارباب بعد رفتار نکن و هرچی گفت بگو چشم خب حالا بیا این لباس رو بپوش برو اتاق ارباب رو تمیز کن بعدش بیا آشپز خونه غذا بپزیم
رفتم اتاق ارباب رو تمیزکردم خیلی بزرگ بود رفتم کل اتاقش رو گشتم ولی چیزی پیدا نکردم رفتم سراغ تمیز کردن اتاق تمیز کردنش دوساعت طول کشید خیلی خسته بودم بعد چند مین رفتم پایین شروع کردم به غذاپختن
پرش زمانی به چند ساعت بعد
غذاهای رنگارنگ درست کردم میز رو چیدم
_ داخل اتاق من دنبال چیزی میگشتی؟
+..........
خماری
(شرطا نرسیده بود ولی گذاشتم)
^نه برو خونه آماده شو امروز نمی خواد کارکنی فردا ساعت ۶ صبح میری به عمارتش برا کار آدرس هم برات میفرستم
+باشه پس من رفتم خونه بای
^بای
رفتم وسایلام رو جمع کردم رفتم خونه غذا درست کردم خوردم بعد غذا رفتم وسایلام رو جمع کردم یکم فیلم دیدم و خوابیدم ساعت ۵ صبح بیدار شدم کارای مربوط رو انجام دادم یه ارایش لایت کردم لباش پوشیدم وصبحونه خوردم و رفتم به سمت عمارت بعد چند مین رسیدم پیاده شدم رفتم داخل عمارت خودشم بیرون نشسته بود رفتم سلام دادم
+سلام
_ سلام تو همونی که اومدی برای کار
+ بله منم
_خب برو داخل اجوما بهت توضیح میده
+چشم
رفتم داخل عمارت پیش اجوما
(علامت اجوما !)
+سلام من ا.ت هستم خدمتکار جدید
! سلام منم اجوما هستم خب بیا دنبالم اتاقتو نشونت بدم
دنبال اوجوما رفتم رسید به ی اتاق درش رو باز کرد اتاق چندان بزرگی نبود
!خب قوانین اینجا به با ارباب بعد رفتار نکن و هرچی گفت بگو چشم خب حالا بیا این لباس رو بپوش برو اتاق ارباب رو تمیز کن بعدش بیا آشپز خونه غذا بپزیم
رفتم اتاق ارباب رو تمیزکردم خیلی بزرگ بود رفتم کل اتاقش رو گشتم ولی چیزی پیدا نکردم رفتم سراغ تمیز کردن اتاق تمیز کردنش دوساعت طول کشید خیلی خسته بودم بعد چند مین رفتم پایین شروع کردم به غذاپختن
پرش زمانی به چند ساعت بعد
غذاهای رنگارنگ درست کردم میز رو چیدم
_ داخل اتاق من دنبال چیزی میگشتی؟
+..........
خماری
۲۶.۳k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.