زندگی تخیلی
یونجون: سریع لباسام و پوشیدم و زخم های جین هو رو با قدرتم خوب کردم و رفتم تو اتاقم
جین هو: چشمم و باز کردم و همه چی عادی بود ولی یاد دیشب افتادم که چی شد واسه ی همین مثل برق و باد رفتم تو اتاق یونجون
جین هو: یونجون
یونوجون: سلام صبح توهم بخیربخیر ممنون امید وارم توهم خوب خوابیدا باشی
جین هو: سلام صبح بخیرخوب خوابیده باشی حالا میشه بگم حرفم و
یونجون: بفرمایید
جین هو: تو دیشب اومدی تو اتاق من و قیافا کپی خوناشام ها شده بود
یونجون: خوای دیدی خیره
جین هو: اما من خودم دیدم تورو
یونجون: اره من خوناشامم ولی کاری باهات نکردم
جین هو: تو تو خوناشامی
یونجون : اره حالا میخوای چی کار کنی
جین هو: دوییدم سمت اتاقم و در و قفل کردم
جین هو: اگه اون خوناشامِ مامانشم خوناشامِ و همه خوناشامن
خدایا کمکم کن من از این اتاق نمیرم بیرون به هیچ وج
یونجون: وقتی دویید تو اتاقش رفتم میش مامان و کل دیشب و تعریف کردم
مالیسا: یونجون هزار بار بهت گفتم خون هیچ دختری رو نخور
یونجون: مامان حالا من یک بار این کارو کردم
مالیسا: بزار بهت بگم
وقتی یک پسر خوناشام با یک دختر انسان س*ک*س میکنه اون دختر خوناشام میشه چون اون پسر ک دختر تا ابد مال هم میشن و کم کم بهم علاقه میکنن
یونجون: مامان شوخی میکنی
مالیسا : الان واقعا من دارم شوخی میکنم
جین هو: چشمم و باز کردم و همه چی عادی بود ولی یاد دیشب افتادم که چی شد واسه ی همین مثل برق و باد رفتم تو اتاق یونجون
جین هو: یونجون
یونوجون: سلام صبح توهم بخیربخیر ممنون امید وارم توهم خوب خوابیدا باشی
جین هو: سلام صبح بخیرخوب خوابیده باشی حالا میشه بگم حرفم و
یونجون: بفرمایید
جین هو: تو دیشب اومدی تو اتاق من و قیافا کپی خوناشام ها شده بود
یونجون: خوای دیدی خیره
جین هو: اما من خودم دیدم تورو
یونجون: اره من خوناشامم ولی کاری باهات نکردم
جین هو: تو تو خوناشامی
یونجون : اره حالا میخوای چی کار کنی
جین هو: دوییدم سمت اتاقم و در و قفل کردم
جین هو: اگه اون خوناشامِ مامانشم خوناشامِ و همه خوناشامن
خدایا کمکم کن من از این اتاق نمیرم بیرون به هیچ وج
یونجون: وقتی دویید تو اتاقش رفتم میش مامان و کل دیشب و تعریف کردم
مالیسا: یونجون هزار بار بهت گفتم خون هیچ دختری رو نخور
یونجون: مامان حالا من یک بار این کارو کردم
مالیسا: بزار بهت بگم
وقتی یک پسر خوناشام با یک دختر انسان س*ک*س میکنه اون دختر خوناشام میشه چون اون پسر ک دختر تا ابد مال هم میشن و کم کم بهم علاقه میکنن
یونجون: مامان شوخی میکنی
مالیسا : الان واقعا من دارم شوخی میکنم
۳۷.۶k
۲۷ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.