ڪاش میشد ڪه تو را مثل طلا آب ڪنم
ڪاش میشد ڪه تو را مثل طلا آب ڪنم
بتراشم بدنت را اثرے ناب ڪنم
قابے از چوب منبت بزنم دور تنت
نقش اندام تو را داخل آن قاب ڪنم
بگذارم به سرت تاج طلا ڪوب شده
و به گیسوے تو یک شاپره قلاب ڪنم
بڪشم طاق عقیقے به خم ابرویت
تا ڪه ابروے تو را جلوه محراب ڪنم
نورے از پرتو خورشید به چشمت بزنم
برق چشمان تو را تابش مهتاب ڪنم
هر چه شیرینے دنیاست بهم آمیزم
شهد لبهاے تو را طعم شڪر ساب ڪنم
و به بالاے لبت خال سیاهے بزنم
تا ڪه این منظره را ڪامل و جذاب ڪنم
بعد از آن، در رخ تو محو تماشا بشوم
با خیال نفست چشم خودم خواب ڪنم
مثل بت، زیر قدمهاے تو من سجده زنم
بت پرستے ز تو را بین همه باب ڪنم
بتراشم بدنت را اثرے ناب ڪنم
قابے از چوب منبت بزنم دور تنت
نقش اندام تو را داخل آن قاب ڪنم
بگذارم به سرت تاج طلا ڪوب شده
و به گیسوے تو یک شاپره قلاب ڪنم
بڪشم طاق عقیقے به خم ابرویت
تا ڪه ابروے تو را جلوه محراب ڪنم
نورے از پرتو خورشید به چشمت بزنم
برق چشمان تو را تابش مهتاب ڪنم
هر چه شیرینے دنیاست بهم آمیزم
شهد لبهاے تو را طعم شڪر ساب ڪنم
و به بالاے لبت خال سیاهے بزنم
تا ڪه این منظره را ڪامل و جذاب ڪنم
بعد از آن، در رخ تو محو تماشا بشوم
با خیال نفست چشم خودم خواب ڪنم
مثل بت، زیر قدمهاے تو من سجده زنم
بت پرستے ز تو را بین همه باب ڪنم
۲.۴k
۰۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.