P5
P5
ПΛMΣ FΛKΣ:PΣП DΛПᄃΣ
ᄃӨЦPᄂΣ:JIMIП ΛПD ᄂӨПΛ
ΛЦƬΉӨЯ:PΛЯK JIYӨӨП
جونگ کوک:بیخیال پسر اون الان تو ICU عه،اینو نمیگم چون میخوام یک پزشک مسئولیت پذیر باشم بخاطر بازجویی خودت میگم...اون الان اثرات مسکن روش تاثیر گذاشته و چرت و پرت میگه!
جی مین:هی جونگ کوکی!
لونا با معصومیت خاصی گفت:لطفا قربان!حالش که بهتر شد تقدیم شما!
جی مین:هی خدا ...باشه!
[فلش افتر به ۲ ساعت بعد]
پارک بیش از دو ساعت بیرون ICU در انتظار خبری از سروان شمالی بود
بالاخره با دیدن لونا خیالش آسوده شد
دختر با لبخند گفت:سرگرد پارک واقعا پشتکارتون رو تحسین میکنم!
جی مین با لبخند مضحک و با لحنی که قصد بر به سخره گرفتن دختر داشته باشد جواب داد:ماهم یکسری مسئولیت هایی داریم و البته وقتی شما که پشتکار عظیمی در لجاجت دارین به بنده این حرفو میزنین باید قدر دان باشم خانم دکتر عزیز!
لونا واکنش خاصی نسبت به کنایه جی مین نشان نداد...
زمزمه وار گفت:بیمار رو منتقل کردیم CCU اثرات مرفین از بین رفته و میتونین ازش بازجویی کنین،امیدوارم موفق باشین قربان
لونا پس از گفتن این حرف دستانش را در جیبش گذاشت و حرکت کرده بود که پسر مچ دستان ظریفش را گرفت
دختر با حالتی متعجب به جی مین خیره شده بود و دستش را کشید!
جی مین:ببخشید فقط میخواستم بگم موقع چکاب یه عکس برداری کلی داشته باشین چون ممکنه چیزی داخل بدنش باشه!
لونا:مثلا چی؟
#Pen_Dance
#Park_Jiyoon
ПΛMΣ FΛKΣ:PΣП DΛПᄃΣ
ᄃӨЦPᄂΣ:JIMIП ΛПD ᄂӨПΛ
ΛЦƬΉӨЯ:PΛЯK JIYӨӨП
جونگ کوک:بیخیال پسر اون الان تو ICU عه،اینو نمیگم چون میخوام یک پزشک مسئولیت پذیر باشم بخاطر بازجویی خودت میگم...اون الان اثرات مسکن روش تاثیر گذاشته و چرت و پرت میگه!
جی مین:هی جونگ کوکی!
لونا با معصومیت خاصی گفت:لطفا قربان!حالش که بهتر شد تقدیم شما!
جی مین:هی خدا ...باشه!
[فلش افتر به ۲ ساعت بعد]
پارک بیش از دو ساعت بیرون ICU در انتظار خبری از سروان شمالی بود
بالاخره با دیدن لونا خیالش آسوده شد
دختر با لبخند گفت:سرگرد پارک واقعا پشتکارتون رو تحسین میکنم!
جی مین با لبخند مضحک و با لحنی که قصد بر به سخره گرفتن دختر داشته باشد جواب داد:ماهم یکسری مسئولیت هایی داریم و البته وقتی شما که پشتکار عظیمی در لجاجت دارین به بنده این حرفو میزنین باید قدر دان باشم خانم دکتر عزیز!
لونا واکنش خاصی نسبت به کنایه جی مین نشان نداد...
زمزمه وار گفت:بیمار رو منتقل کردیم CCU اثرات مرفین از بین رفته و میتونین ازش بازجویی کنین،امیدوارم موفق باشین قربان
لونا پس از گفتن این حرف دستانش را در جیبش گذاشت و حرکت کرده بود که پسر مچ دستان ظریفش را گرفت
دختر با حالتی متعجب به جی مین خیره شده بود و دستش را کشید!
جی مین:ببخشید فقط میخواستم بگم موقع چکاب یه عکس برداری کلی داشته باشین چون ممکنه چیزی داخل بدنش باشه!
لونا:مثلا چی؟
#Pen_Dance
#Park_Jiyoon
۲.۱k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.