p¼
ادمینگلیدارینمیدونستید؟))😌
_______________________________________________________________________________
سرعتمو بیشتر کردم بالاخره به بیمارستان رسیدم ، سریع پیاده شدموو ا.ت براید بغل کردم و بردم
پرستار: چی شده اقا؟
+ معدش تیر میکشه ..
پرستار: باشه بزاریدشون روی برانکارد.
+ اوکی
گذاشتمش
پرستار: شما اونجا بنشینید تا خبر بدم بهتون
ا،ت و بردن یکم نشستم .. دستمو گذاشتم رو سرم. گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
تهیونگ***
ته: دادا کجایی؟ امشب جیمین پارتی داره میای؟
+ آره حتما الان خودم دلم سیصد تا پارتیه
ته: جدییی؟ کجا میری توله سگخور؟
+ بیمارستان.
ته: چییییییی؟ کوک روالی؟
+ من آره ولی ا.ت نه
ته: چرا چش شده ؟
+ معده درد شدید گرفته ..
پرستار: اقا شما همراه این خانومی هستید ک معدشون درد میکرد ؟
+ آره...
پرستار: اسم ایشون چیه ؟
+ کیم ا.ت
پرستار: اوکی بیاید اتاق ۴۱۴ اونجان اتفاق خاصی نبود فقط فشار استرسی بهشون وارد شده .
+ اوکی ..
رفتم طرف در و در زدم
- کیه ؟(ضعیف)
درو باز کردم
- ببخشید نمیخواستم تو دردسر بندازمت .
+ مهم نیست
- تو برو من یکم بخوابم خودم میرم خونه ..
+ اهوم...
وقتی خوابید گوشیش زنگ خورد رفتم دیدم نوشته جیا اومدم بیرون از اتاق و جواب دادم
جیا: ا.تتتتتتت خونتتت خونت و دزد زده بعدش برا اینکه ردی ازش نمونه آتیش زدههه.
+ چته ؟ چی میگی؟
جیا: وای باز توعی؟ گوشی ا،ت دست تو چکار میکنه؟
+ مهم نیست اینایی ک گفتی واقعیه؟ ؟؟
جیا: نه مورچه بدنم فعال شده میخوام کخ بریزم ! خب واقعیه دیگهه
+ اسکول
گوشی و قطع کردم ا.ت نباید بفهمه وگرنه معدش بعد داغون میشه..
برگشتم به اتاق دیدم ا.ت خوابه تا نزدیکای ۳ شب بیدار بودم تا ا،ت بیدار شد....
پارت بعدی و شرط نمیزارم ولی حمایت کنین تا نزارم فرشته ها💕
_______________________________________________________________________________
سرعتمو بیشتر کردم بالاخره به بیمارستان رسیدم ، سریع پیاده شدموو ا.ت براید بغل کردم و بردم
پرستار: چی شده اقا؟
+ معدش تیر میکشه ..
پرستار: باشه بزاریدشون روی برانکارد.
+ اوکی
گذاشتمش
پرستار: شما اونجا بنشینید تا خبر بدم بهتون
ا،ت و بردن یکم نشستم .. دستمو گذاشتم رو سرم. گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
تهیونگ***
ته: دادا کجایی؟ امشب جیمین پارتی داره میای؟
+ آره حتما الان خودم دلم سیصد تا پارتیه
ته: جدییی؟ کجا میری توله سگخور؟
+ بیمارستان.
ته: چییییییی؟ کوک روالی؟
+ من آره ولی ا.ت نه
ته: چرا چش شده ؟
+ معده درد شدید گرفته ..
پرستار: اقا شما همراه این خانومی هستید ک معدشون درد میکرد ؟
+ آره...
پرستار: اسم ایشون چیه ؟
+ کیم ا.ت
پرستار: اوکی بیاید اتاق ۴۱۴ اونجان اتفاق خاصی نبود فقط فشار استرسی بهشون وارد شده .
+ اوکی ..
رفتم طرف در و در زدم
- کیه ؟(ضعیف)
درو باز کردم
- ببخشید نمیخواستم تو دردسر بندازمت .
+ مهم نیست
- تو برو من یکم بخوابم خودم میرم خونه ..
+ اهوم...
وقتی خوابید گوشیش زنگ خورد رفتم دیدم نوشته جیا اومدم بیرون از اتاق و جواب دادم
جیا: ا.تتتتتتت خونتتت خونت و دزد زده بعدش برا اینکه ردی ازش نمونه آتیش زدههه.
+ چته ؟ چی میگی؟
جیا: وای باز توعی؟ گوشی ا،ت دست تو چکار میکنه؟
+ مهم نیست اینایی ک گفتی واقعیه؟ ؟؟
جیا: نه مورچه بدنم فعال شده میخوام کخ بریزم ! خب واقعیه دیگهه
+ اسکول
گوشی و قطع کردم ا.ت نباید بفهمه وگرنه معدش بعد داغون میشه..
برگشتم به اتاق دیدم ا.ت خوابه تا نزدیکای ۳ شب بیدار بودم تا ا،ت بیدار شد....
پارت بعدی و شرط نمیزارم ولی حمایت کنین تا نزارم فرشته ها💕
۹.۳k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.