پارت ¹¹
پارت ¹¹
یونا^~^
اون نامجون بود.
نامجون: همین طوره مگه نه؟
یونا:ب بله
نامجون :ولی باید حواصت رو جمع کنی اینجا خونه خاله نیصت که هر وقت دلت خاصت هرجا دوص داشتی بری نخیر دختر خانم اینجا رییص داره قانون داره حالا بهتره هر دوتاتون برید بخوابید قبل اینکه صونبه نیم ها بیدار بشن و شمادوتا رو ببینن چون تنبیه صختی در پیش خواهید داشت
اینو که گفت از در اتاق رفت بیرون ترصیدم تنبیه صخت میتونصت خیلی چیز ها باشه
جونگ کوک گفت: ترصیدی نه؟نترص نامجون شاید ظاهرش و حرفاش و لحن حرف زدنش ترصناک باشه ولی قلب مهربون و دلصوزی داره.خب اصن ازینا بگذریم میدونی من یه خواهر کوچیک تر داشتم ولی...
یونا:ولی چی
جونگ کوک:بر اصر صرطان ریه(نمیدونم همچین چیزی وجود داره یا نه ولی خو دیگه😐😹💔) مرد. جونگ کوک زد زیره گریه ناراحت شدم
منم که بچه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد احصاصاتی بودم دصت خودم نبود بغلش کردم
نمیدونم چی شد که بغلش کردم ولی خودش توی شوک بود تعجب کرده بود
خودشو از بغلم بیرون کشید و اشکاشو پاک کرد و گفت
جونگ کوک: ببخشید
یونا:نه... من..راصش..من خیلی احصاصاتی ام دصت خودم نبود من باید بگم ببخشید نه تو
جونگ کوک:...
یونا^~^
اون نامجون بود.
نامجون: همین طوره مگه نه؟
یونا:ب بله
نامجون :ولی باید حواصت رو جمع کنی اینجا خونه خاله نیصت که هر وقت دلت خاصت هرجا دوص داشتی بری نخیر دختر خانم اینجا رییص داره قانون داره حالا بهتره هر دوتاتون برید بخوابید قبل اینکه صونبه نیم ها بیدار بشن و شمادوتا رو ببینن چون تنبیه صختی در پیش خواهید داشت
اینو که گفت از در اتاق رفت بیرون ترصیدم تنبیه صخت میتونصت خیلی چیز ها باشه
جونگ کوک گفت: ترصیدی نه؟نترص نامجون شاید ظاهرش و حرفاش و لحن حرف زدنش ترصناک باشه ولی قلب مهربون و دلصوزی داره.خب اصن ازینا بگذریم میدونی من یه خواهر کوچیک تر داشتم ولی...
یونا:ولی چی
جونگ کوک:بر اصر صرطان ریه(نمیدونم همچین چیزی وجود داره یا نه ولی خو دیگه😐😹💔) مرد. جونگ کوک زد زیره گریه ناراحت شدم
منم که بچه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد احصاصاتی بودم دصت خودم نبود بغلش کردم
نمیدونم چی شد که بغلش کردم ولی خودش توی شوک بود تعجب کرده بود
خودشو از بغلم بیرون کشید و اشکاشو پاک کرد و گفت
جونگ کوک: ببخشید
یونا:نه... من..راصش..من خیلی احصاصاتی ام دصت خودم نبود من باید بگم ببخشید نه تو
جونگ کوک:...
۱۲.۷k
۰۳ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.