ماه و خورشید
پارت ۴۲
ویوی کوک
از خواب بیدار شدمو نگاه به ساعت کردم ساعت ۵ بود رفتم حموم بعدش اومدم لبلسایی که دیشب آماده کرده بودم و پوشیدیم موهامو با کش هم رنگ لباسم پشتم وسیله هامو از اون کیف به این کیف انتقال دادم جوابمو پوشیدمو و رفتم سمت جاکفشیم رنگ مورد نظرمو برداشتم ماسکمم زدمو رفتم بیرون
کوک : سلام هاری
هاری : چرا این رنگ انقدر بهت میاد
کوک : نمیدونم فکر کنم چون رنگ مورد علاقه ی تهیونگه
دوهیون : بچه ها استادمون عوض شد استاد جدید اینجا درس خونده
ارویین : ولی هیچ نام نشانی ازش نداریم
شینا : قر تو کمرم فراوونههههههههههههه
هاری : لبات کبود نشد
کوک : نه نشد ولی خودم سرما خوردم
ارویین : بخاطر همین خماری ؟
شیا : بچه ها بریم صبحونه
رفتیم صبحونه خوردیم و سریع رفتیم سمت کلاس
مدیر گو : چندتا دانش آموز جدید اومده و یه استاد که تو همین آکادمی درس خونده و ۲۴ سالشه استاد کیم تهیونگ متاهل هست
آنارا : بله با من ازدواج کردن
ته : خیر شما نیستی
دوهیون : عه هیونگه
ارویین : استاد کیم
مدیر گو : جئون از این به بعد این رنگی بپوش خیلی بهت میاد
کوک : رنگ مورد علاقه ی همسرمه " زیرکانه"
آنارا: برات زود نیست ازدواج کنی
کوک : نه زود نیست مگه نه استاد کیم
ته : از نظر من الان تو سنیه که میتونه خودش برای خودش تصمیم بگیره " محو تماشای کوک "
آنارا : اسمش چیه
کوک : الو استاد کجایین
ته : در حال تماشا کردن فرد مورد علاقم که رنگ مورد علاقمو پوشیده
اونورا: منظورتون منم یعنی شما قرمز دوست دارید
ته : تو نیستی رنگ مورد علاقه ی من سبز پاستیلیه
کوک : معرفی میکنم همسر بند کیم تهیونگ
ته : چرا ماسک زدی
کوک : سرما خوردم نمیبینی صدام گرفته
ته : اوکی خب من تهیونگم اهل کره ام ازدواج کردم و دیگه وارد جزییات نمیشم تو این کلاس اگر خوشگل ترینم باشی نمیتونی مخ منو بزنی اگه خرپول ترینم باشی باید رست خوب باشه تا بهت نمره بدم
آنارا : حتی اگه دختر رطبه اولم باشی
کوک : تهیونگ تو دخترم سن من از کجا آوردی
ته : رطبه اول منم و لازم نکرده گوه بخوری این آکادمی مخصوص کسانی که خودشون یا مالکشون رطبه ی جهانی داره هست .. اگه تقلب ببینم پرتتون میکنم بیرون و برگتونم پاره میکنم فهمیدین
همه : بله استاد
کومیچی: استاد اگه زور گویی ببینید چی
هاری : کومیچی ژاپنی هست و دختری با قیافه و رفتار و استایلی پسرانه است
شیا : شدیم ۶ تا دختر بر ۳ تا پسر یس
ته : کسی که داره زور میگه رو نفله میکنم مخصوصا اگر ......
کوک : من باشم
ته : اوکی خب حالا به غیر از اینم کسی وسط حرف من نمیپره خب امروز چه کتاب هایی دارن
شینا : شیمی زیست فیزیک کلاس بعد از ضهرم کاملا استراحت ریاضی بوکس
ته :خب اوکی شیمی رو میز
۶ ساعت بعد
...
🌑🌕
ویوی کوک
از خواب بیدار شدمو نگاه به ساعت کردم ساعت ۵ بود رفتم حموم بعدش اومدم لبلسایی که دیشب آماده کرده بودم و پوشیدیم موهامو با کش هم رنگ لباسم پشتم وسیله هامو از اون کیف به این کیف انتقال دادم جوابمو پوشیدمو و رفتم سمت جاکفشیم رنگ مورد نظرمو برداشتم ماسکمم زدمو رفتم بیرون
کوک : سلام هاری
هاری : چرا این رنگ انقدر بهت میاد
کوک : نمیدونم فکر کنم چون رنگ مورد علاقه ی تهیونگه
دوهیون : بچه ها استادمون عوض شد استاد جدید اینجا درس خونده
ارویین : ولی هیچ نام نشانی ازش نداریم
شینا : قر تو کمرم فراوونههههههههههههه
هاری : لبات کبود نشد
کوک : نه نشد ولی خودم سرما خوردم
ارویین : بخاطر همین خماری ؟
شیا : بچه ها بریم صبحونه
رفتیم صبحونه خوردیم و سریع رفتیم سمت کلاس
مدیر گو : چندتا دانش آموز جدید اومده و یه استاد که تو همین آکادمی درس خونده و ۲۴ سالشه استاد کیم تهیونگ متاهل هست
آنارا : بله با من ازدواج کردن
ته : خیر شما نیستی
دوهیون : عه هیونگه
ارویین : استاد کیم
مدیر گو : جئون از این به بعد این رنگی بپوش خیلی بهت میاد
کوک : رنگ مورد علاقه ی همسرمه " زیرکانه"
آنارا: برات زود نیست ازدواج کنی
کوک : نه زود نیست مگه نه استاد کیم
ته : از نظر من الان تو سنیه که میتونه خودش برای خودش تصمیم بگیره " محو تماشای کوک "
آنارا : اسمش چیه
کوک : الو استاد کجایین
ته : در حال تماشا کردن فرد مورد علاقم که رنگ مورد علاقمو پوشیده
اونورا: منظورتون منم یعنی شما قرمز دوست دارید
ته : تو نیستی رنگ مورد علاقه ی من سبز پاستیلیه
کوک : معرفی میکنم همسر بند کیم تهیونگ
ته : چرا ماسک زدی
کوک : سرما خوردم نمیبینی صدام گرفته
ته : اوکی خب من تهیونگم اهل کره ام ازدواج کردم و دیگه وارد جزییات نمیشم تو این کلاس اگر خوشگل ترینم باشی نمیتونی مخ منو بزنی اگه خرپول ترینم باشی باید رست خوب باشه تا بهت نمره بدم
آنارا : حتی اگه دختر رطبه اولم باشی
کوک : تهیونگ تو دخترم سن من از کجا آوردی
ته : رطبه اول منم و لازم نکرده گوه بخوری این آکادمی مخصوص کسانی که خودشون یا مالکشون رطبه ی جهانی داره هست .. اگه تقلب ببینم پرتتون میکنم بیرون و برگتونم پاره میکنم فهمیدین
همه : بله استاد
کومیچی: استاد اگه زور گویی ببینید چی
هاری : کومیچی ژاپنی هست و دختری با قیافه و رفتار و استایلی پسرانه است
شیا : شدیم ۶ تا دختر بر ۳ تا پسر یس
ته : کسی که داره زور میگه رو نفله میکنم مخصوصا اگر ......
کوک : من باشم
ته : اوکی خب حالا به غیر از اینم کسی وسط حرف من نمیپره خب امروز چه کتاب هایی دارن
شینا : شیمی زیست فیزیک کلاس بعد از ضهرم کاملا استراحت ریاضی بوکس
ته :خب اوکی شیمی رو میز
۶ ساعت بعد
...
🌑🌕
۴.۶k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.