چند پارتی
چند پارتی
پارت ۱
وقتی بین بچه هاش فرق میذاشت
سلام من ات هستم و ۶ ساله با جونگکوک ازدواج کردم و ۲ تا بچه دوقلو داریم ک اسماشون سوهو و یورا هست سوهو 2 دقیقه از یورت بزرگتره الان ۵ سالشونه جونگکوک مافیاست و چون جانشینش سوهو است خیلی بهش میرسه و دوستش داره ولی وقتی به یورا میرسیم اصلا بهش اهمیت نمیده انگار وجود نداره و عصبانیتش رو سر یورا خالی میکنه هرشب با کلی اسباب بازی میاد خونه ک همش مال سوهو هس و یورا فقط با حسرت نگاه میکنه
صبح:
ات ویو:از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی و کار های مربوطه رو انجام دادم و رفتم صبحونه درست کردم و جونگکوک و بچه ها رو بیدار کردم
جونگوگ:سلام عزیزم صبح بخیر
نشست سر میز
ات:سلام صبح تو هم بخیر
سوهو:سلام صبح بخیر
جونگکوک:سلام به قهرمان کوچولو
ات:سلام پسرم
بیا بشین سر میز بهت صبحونه بودم
سوهو:باش
ات:یورا کجاست
سوهو:داره میاد
یورا:سلام صبح بخیر
ات:سلام دختر خوشگلم
جونگکوک:سلام(سرد)
ات:بیا بشین بهت صبحونه بدم
جونگکوک:هرکی خودش میخوره
ات:پس چرا تو به سوهو میدی
جونگکوک:همین ک گفتم
ات:جونگکوک
جونگکوک:همین ک گفتم
ات ویو:به یورا یه نگاهی انداختم تو چشماش اشک جمع شده بود
امروز یه قرار داد مهم کاری داشتم و باید میرفتم بیرون و جونگکوک پیش بچه ها میمونه امیدوارم مشکلی پیش نیاد باز حالا باید دوباره باهاش حرف بزنم
........ ...................... ............... ......
چند پارتی درخواستی ✨
پارت ۱
وقتی بین بچه هاش فرق میذاشت
سلام من ات هستم و ۶ ساله با جونگکوک ازدواج کردم و ۲ تا بچه دوقلو داریم ک اسماشون سوهو و یورا هست سوهو 2 دقیقه از یورت بزرگتره الان ۵ سالشونه جونگکوک مافیاست و چون جانشینش سوهو است خیلی بهش میرسه و دوستش داره ولی وقتی به یورا میرسیم اصلا بهش اهمیت نمیده انگار وجود نداره و عصبانیتش رو سر یورا خالی میکنه هرشب با کلی اسباب بازی میاد خونه ک همش مال سوهو هس و یورا فقط با حسرت نگاه میکنه
صبح:
ات ویو:از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی و کار های مربوطه رو انجام دادم و رفتم صبحونه درست کردم و جونگکوک و بچه ها رو بیدار کردم
جونگوگ:سلام عزیزم صبح بخیر
نشست سر میز
ات:سلام صبح تو هم بخیر
سوهو:سلام صبح بخیر
جونگکوک:سلام به قهرمان کوچولو
ات:سلام پسرم
بیا بشین سر میز بهت صبحونه بودم
سوهو:باش
ات:یورا کجاست
سوهو:داره میاد
یورا:سلام صبح بخیر
ات:سلام دختر خوشگلم
جونگکوک:سلام(سرد)
ات:بیا بشین بهت صبحونه بدم
جونگکوک:هرکی خودش میخوره
ات:پس چرا تو به سوهو میدی
جونگکوک:همین ک گفتم
ات:جونگکوک
جونگکوک:همین ک گفتم
ات ویو:به یورا یه نگاهی انداختم تو چشماش اشک جمع شده بود
امروز یه قرار داد مهم کاری داشتم و باید میرفتم بیرون و جونگکوک پیش بچه ها میمونه امیدوارم مشکلی پیش نیاد باز حالا باید دوباره باهاش حرف بزنم
........ ...................... ............... ......
چند پارتی درخواستی ✨
۱۶.۰k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.