قهوه تلخ
قهوه تلخ
Part30
دیانا:تو پاساژا داشتیم خرید میکردیم...
مهدیس:دیانا ارسلان داره زنگ میزنههه بزن گوگل بیمارستان تو کیش کجاست...
دیانا:چیزه واسا ی لضه نت ندارم🗿
مهدیس:منم ندارم🗿
دیانا:ببخشید نزدیک ترین بیمارستان ب اینجا کجاست؟
اقاعه:بیمارستان صدرا(ع خدم دراوردم اسم بیمارستانو🗿)
دیانا:مرسی
مهدیس:جوابش بده الا خد کشی میکنه🗿
دیانا:اسکل ت گفتی من تصادف کردم🗿
مهدیس:ع راس میگیا🗿
*ارسی-مهدیس
*مهدییسسسس کدوم بیمارستانینننن
-ارام باش کاشی جون
*زهرمارو کاشی جون کدوم گورین
-بیمارستان صدراییم
*اومدم اومدم
دیانا:خب اونا ک تو بیمارستانن توم گوشیارو خاموش کن با ارامش کامل بریم خریدامونو بکنیم😹🤌🏾
______________________
ارسلان:ببخشید خانم رحیمی تو کدوم بخشن؟
منشی:همونی ک تصادف کرده؟
ارسلان:اره اره
منشی:تو این راه رو اتاق اخر سمت چپ
ارسلان:مرسی ممنون
محراب:در اتاقو باز کردیم رفتیم تو...
دیاناااا دیانااا هوی کجایی
پرستار:اقا ارومتر اینجا بیمارستانه..
ارسلان:ببخشید خانم رحیمی کجان؟
پرستار:شما چ نسبتی باهاشون دارید؟
ارسلان:رلشم ن چیزه ینی شوهرشم...
پرستار:شوگر مامی گرفتی؟/:
ارسلان:من پرسیدم خانم رحیمی کجان ن چیزه دیگه/:
پرستار:با اشاره نشونش دادم...
ارسلان:منظورم دیانا رحیمیه
پرستار:وایسید ببینم دیانا رحیمی داریم یا ن....
ارسلان:هوفففف
پرستار:دیانا رحیمی ک نداریم کراش خوبیه رفیقشم خوب سفید مفیده ببرمشون یکم حال کنیم(تو دلش)بفرمایید تو اون اتاق تو ایسیو هستن...
محراب:گیر اوردی مارو؟/:
پرستار:بفرمایید تو اون اتاق تا بیام...
محراب:ارسلان ی زنگ ب مهدیس بزن ببین کجاس
ارسلان:زدم خاموش بود....
محراب:شت
پرستار:بفرمایید تو اون اتاق تا بیام
ارسلان:رفتیم تو اتاق بقلی...
پریدم بالا رو تخت....
پرستاره اومد تو اتاق نشست پیشم....
دستشو گزاشت رو شلوارم...
پرستار:چ کلفته....
"ادامه دارد"
جرجرجر این پارت اخرش خیلی سمه🗿
Part30
دیانا:تو پاساژا داشتیم خرید میکردیم...
مهدیس:دیانا ارسلان داره زنگ میزنههه بزن گوگل بیمارستان تو کیش کجاست...
دیانا:چیزه واسا ی لضه نت ندارم🗿
مهدیس:منم ندارم🗿
دیانا:ببخشید نزدیک ترین بیمارستان ب اینجا کجاست؟
اقاعه:بیمارستان صدرا(ع خدم دراوردم اسم بیمارستانو🗿)
دیانا:مرسی
مهدیس:جوابش بده الا خد کشی میکنه🗿
دیانا:اسکل ت گفتی من تصادف کردم🗿
مهدیس:ع راس میگیا🗿
*ارسی-مهدیس
*مهدییسسسس کدوم بیمارستانینننن
-ارام باش کاشی جون
*زهرمارو کاشی جون کدوم گورین
-بیمارستان صدراییم
*اومدم اومدم
دیانا:خب اونا ک تو بیمارستانن توم گوشیارو خاموش کن با ارامش کامل بریم خریدامونو بکنیم😹🤌🏾
______________________
ارسلان:ببخشید خانم رحیمی تو کدوم بخشن؟
منشی:همونی ک تصادف کرده؟
ارسلان:اره اره
منشی:تو این راه رو اتاق اخر سمت چپ
ارسلان:مرسی ممنون
محراب:در اتاقو باز کردیم رفتیم تو...
دیاناااا دیانااا هوی کجایی
پرستار:اقا ارومتر اینجا بیمارستانه..
ارسلان:ببخشید خانم رحیمی کجان؟
پرستار:شما چ نسبتی باهاشون دارید؟
ارسلان:رلشم ن چیزه ینی شوهرشم...
پرستار:شوگر مامی گرفتی؟/:
ارسلان:من پرسیدم خانم رحیمی کجان ن چیزه دیگه/:
پرستار:با اشاره نشونش دادم...
ارسلان:منظورم دیانا رحیمیه
پرستار:وایسید ببینم دیانا رحیمی داریم یا ن....
ارسلان:هوفففف
پرستار:دیانا رحیمی ک نداریم کراش خوبیه رفیقشم خوب سفید مفیده ببرمشون یکم حال کنیم(تو دلش)بفرمایید تو اون اتاق تو ایسیو هستن...
محراب:گیر اوردی مارو؟/:
پرستار:بفرمایید تو اون اتاق تا بیام...
محراب:ارسلان ی زنگ ب مهدیس بزن ببین کجاس
ارسلان:زدم خاموش بود....
محراب:شت
پرستار:بفرمایید تو اون اتاق تا بیام
ارسلان:رفتیم تو اتاق بقلی...
پریدم بالا رو تخت....
پرستاره اومد تو اتاق نشست پیشم....
دستشو گزاشت رو شلوارم...
پرستار:چ کلفته....
"ادامه دارد"
جرجرجر این پارت اخرش خیلی سمه🗿
۶۶.۸k
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.