عشق یا قتل ادامه پارت اول

پ ۱ ق ۵ : بابابزرگ کنار پنجره ایستاده بود و بیرون و نگاه میکرد آقای مین : بشین ا/ت : چشم نشستم رو مبل فهمیدم خیلی خیلی اعصبانیه آقای مین : با اجازه کی از خونه رفتی بیرون؟ ا/ت : خوب........ سرمو پایین کردم و موهامو چنگ زدم اومد جلوم از زیر چونم گرفت آورد بالا و فشار میداد آقای مین: هر موقع سوالی میپرسم مث آدم جواب بده دردم گرفته بود و اشک دور چشمامو حلقه کرده بود ا/ت : خودم رفتم بیرون که ضربه محکمی رو صورتم احساس کردم و پرت شدم رو مبل گریه کردم آقای مین : برای من بدون اجازه میره بیرون مخ میزنه عوضی اشغال گفتم گفتم یادت نره ما یه خانواده عادی نیستیم که تو هر گوهی خواستی بخوری ا/ت : اما من اونو نمیشناسم با دادش گوشام درد گرفت آقای مین: پس جی جلوی من زر زر میکرد نفه ی زیسبایی دادید آدای مین( اداشو در آورد  مثلا گفت نوه ی زیبایی دارید آقای مین) ....سکوت... اه کاش میمردم اون کسافت از کجا پیداش شد
پ ۱ ق ۶: آقای مین : گریه هاتو تموم کن خودتو الکی به زار زار ننداز امشب میاد خاستگاری ت ام قبول میکنی ا/ت : م.من نمیخوام نمیخوام داد زد : اینجا حرف حرف منه  جینهووووو جینهو مث برق اومد پایین جینهو : بله آقای مین: اینو ببر تمیزش کن لباسی چمدونم هر چی خوشگلش کن شب مهمون داریم بعدم دیگه تو کلاسات شرکت نمیکنی از این به بعد کارا رو جینهو انجام میده جینهو : م.من؟ آقای مین: اهوم تو زود باش جینهو : چشم اومد منو بلند کرد ،جینهو : پاشو بریم تا بد تر نشده به زور بلند شدم کتک هاش هر روز از روز قبل دردناک تره بردم تو اتاق
( انتقال پارت بعدی ۱ به ۲ ) آنچه در پارت بعدی خواهید خواند : من میترسم این خواستگاری درست نیست..........شما بدهیتون به من صاف نشده من نوه تون رو میخوام........خوب اگه مشکلی نیست بفرستیمشون حرف بزنن .......من قراره خوشبختت کنم......وقتی حلقه رو انداخت یاد اون افتادم ..........امیدوارم کاری نکنی بپره اگه بپره نابود میشیم
خوب فک میکنین اون یارو کی بود؟