عاشقانه ایی به نام او A romance in her name part:26
صبح از خواب بیدار شد و مثل همیشه با صورت ا/ت مواجه شد
چشماش برقی زد و ا/ت و محکمتر بغل کرد.
اصلا دلش نمیخواست بلندشه و بره دنبال کاراش برای همین گفت
_گور بابای هرچی کاره
و یه پاشو انداخت بالای ا/ت و دوباره خوابید
همین خودش چشماشو بست
ا/ت مثل جن زده ها چشماشو باز کرد
خواست کم کم از زیر دستش در بره ولی با هر حرکتش کوک محکمتر بغلش میکرد
دیگه امانش برید و با زور و قدرت تلاش کرد
ولی زورش شیر دربرابر مورچه بود
+خف..
_حرف نباشه
+له شدمم
کوک از کیوتیه ا/ت لبخند شیرینی زد که
ا/ت و مجذوب خودش کرد.
برای همین یه چیزی به ذهنش رسید
+کلوچه !
_کلوچه؟!
ا/ت با فهمیدن اینکه چی گفته محکم کوبید پشت دهنش
.کوک خندید.
+ببخشید فقط یه اشتباه لفظی بود به خدا چیز بدی نبود و...
_اشکال نداره
قیافه ی نگران ا/ت واقعا خنده دار بود
خیلی سعی میکرد جلو خندشو بگیره
ا/ت بلند شد و خواست بره پایین که کوکم از جاش بلندشد
و پتو از روش برداشته شد
+ت..تو دیشب با این وضع پیش من خواب بودی(جیغ)
_مشکلی داری؟!(یه ابرو بالا با لحن شیطانی)
+ن.ن.ن.نه
رفت سمت حموم و یه دوش چند مینی گرفت و اومد بیرون
با موهای بلند و خیسش خیلی سکسی میشد
کوک که هنوز تو خواب و بیداری رویه تخت بود با این قیافه به ا/ت نگاه میکرد😲😳
بلندشد و سمت ا/ت میرفت ولی وقتی بهش رسید حس ترس و مبهمی کرد و سریع راهشو به سمت حموم کج کرد
داخل حموم زیر دوش با خودش تکرار میکرد
_نه..نباید...بده..این بده..عشق...یه دردسره
واقعا این عشق یه دردسره!
باید ازش دوری میکرد.
این داستان ادامه دارد . . .
چشماش برقی زد و ا/ت و محکمتر بغل کرد.
اصلا دلش نمیخواست بلندشه و بره دنبال کاراش برای همین گفت
_گور بابای هرچی کاره
و یه پاشو انداخت بالای ا/ت و دوباره خوابید
همین خودش چشماشو بست
ا/ت مثل جن زده ها چشماشو باز کرد
خواست کم کم از زیر دستش در بره ولی با هر حرکتش کوک محکمتر بغلش میکرد
دیگه امانش برید و با زور و قدرت تلاش کرد
ولی زورش شیر دربرابر مورچه بود
+خف..
_حرف نباشه
+له شدمم
کوک از کیوتیه ا/ت لبخند شیرینی زد که
ا/ت و مجذوب خودش کرد.
برای همین یه چیزی به ذهنش رسید
+کلوچه !
_کلوچه؟!
ا/ت با فهمیدن اینکه چی گفته محکم کوبید پشت دهنش
.کوک خندید.
+ببخشید فقط یه اشتباه لفظی بود به خدا چیز بدی نبود و...
_اشکال نداره
قیافه ی نگران ا/ت واقعا خنده دار بود
خیلی سعی میکرد جلو خندشو بگیره
ا/ت بلند شد و خواست بره پایین که کوکم از جاش بلندشد
و پتو از روش برداشته شد
+ت..تو دیشب با این وضع پیش من خواب بودی(جیغ)
_مشکلی داری؟!(یه ابرو بالا با لحن شیطانی)
+ن.ن.ن.نه
رفت سمت حموم و یه دوش چند مینی گرفت و اومد بیرون
با موهای بلند و خیسش خیلی سکسی میشد
کوک که هنوز تو خواب و بیداری رویه تخت بود با این قیافه به ا/ت نگاه میکرد😲😳
بلندشد و سمت ا/ت میرفت ولی وقتی بهش رسید حس ترس و مبهمی کرد و سریع راهشو به سمت حموم کج کرد
داخل حموم زیر دوش با خودش تکرار میکرد
_نه..نباید...بده..این بده..عشق...یه دردسره
واقعا این عشق یه دردسره!
باید ازش دوری میکرد.
این داستان ادامه دارد . . .
۳۰.۴k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.