short story
ᜎ
تو و جین در کنار هم یک زوج کامل و بی نقص به نظر میرسیدید،اینو میشد به خوبی از لبخندی که با بودن در کنارش روی لب هات نقش میبست فهمید.اما در واقع هیچ چیز اونطور که به نظر میرسید نبود،علاقه بیش از حدش به تو و ترس از دادنت باعث شده بود به زمین و زمان شک کنه و تا جایی که میتونه روابطتت رو با دیگران محدود کنه و تحت کنترل خودش نگهت داره.با اینکه دلیل تموم رفتاراشو میدونستی و سعی میکردی با پیروی از خواسته ها و دستورات غیر منطقیش عشق متقابلی که نسبت بهش داشتی رو اثبات کنی اما دیگه خسته شده بودی، و نتیجه این خستگی و بی اعتمادی های جین، جر و بحث های شبانه ای بود که تهش منجر به دعوا و رفتنش از خونه میشد.اون مغرور تر از این حرفا بود تا بتونه مستقیما ازت عذرخواهی کنه به همین خاطر هم عادت کرده بود تا با بوسیدن عمیق و طولانی لب هات بهت بفهمونه که چقدر عاشقته و برای اینکه با کارای احمقانش باعث رنجشت میشه متاسفه و تو، با وجود اینکه مطمئن بودی آخرین باری نیست که قراره معذرت خواهیش رو بپذیری بهش اجازه میدادی تلخی و سردیِ رابطتون رو با شیرینی اون بوسه از بین ببره.
تو و جین در کنار هم یک زوج کامل و بی نقص به نظر میرسیدید،اینو میشد به خوبی از لبخندی که با بودن در کنارش روی لب هات نقش میبست فهمید.اما در واقع هیچ چیز اونطور که به نظر میرسید نبود،علاقه بیش از حدش به تو و ترس از دادنت باعث شده بود به زمین و زمان شک کنه و تا جایی که میتونه روابطتت رو با دیگران محدود کنه و تحت کنترل خودش نگهت داره.با اینکه دلیل تموم رفتاراشو میدونستی و سعی میکردی با پیروی از خواسته ها و دستورات غیر منطقیش عشق متقابلی که نسبت بهش داشتی رو اثبات کنی اما دیگه خسته شده بودی، و نتیجه این خستگی و بی اعتمادی های جین، جر و بحث های شبانه ای بود که تهش منجر به دعوا و رفتنش از خونه میشد.اون مغرور تر از این حرفا بود تا بتونه مستقیما ازت عذرخواهی کنه به همین خاطر هم عادت کرده بود تا با بوسیدن عمیق و طولانی لب هات بهت بفهمونه که چقدر عاشقته و برای اینکه با کارای احمقانش باعث رنجشت میشه متاسفه و تو، با وجود اینکه مطمئن بودی آخرین باری نیست که قراره معذرت خواهیش رو بپذیری بهش اجازه میدادی تلخی و سردیِ رابطتون رو با شیرینی اون بوسه از بین ببره.
۲۱.۲k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.