پارت 52
#پارت_52
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
تند تند گفتم:
+حله حله بوس بوس!!
گوشی و قطع کردم و با خوشحالی دوباره تو کولم جاسازش کردم که یزدان گفت؛
-با خانومم چیکار داشتی؟!
چپ چپ نگاش کردم و گفتم:
+یالا بدو برو تا بااین کتونی نزدم تو سرت!!
یزدان با خنده گفت:
-معلومه وضعیت قرمزه باید فرار کنم!!
کتونی رو محکم سمتش پرت کردم که قبل اینکه بهش بخوره رفت بیرون و در و بست!!
یه لنگه پا خودمو به کتونیم رسوندم و همونطور خیس خیس پوشیدمش وبرگشتم کوله امو برداشتم و به سمت مدرسه حرکت کردم!!
داشتم داخل کوچه راه میرفتم و تمام فکر و ذکرم مشغول اتفاقایی که امروز قرار بود بیفته بود از دیروز هیچی نخورده بودم و داشتم از گشنگی میمردم!!
از داخل جیب مانتوم یه شکلات برداشتم و اومدم بخورمش که با احساس کشیده شدن موهای بافته شدم آخی گفتم و با درد گفتم:
+آخخخخ موهامو ول کن، کی هستی تو؟!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
تند تند گفتم:
+حله حله بوس بوس!!
گوشی و قطع کردم و با خوشحالی دوباره تو کولم جاسازش کردم که یزدان گفت؛
-با خانومم چیکار داشتی؟!
چپ چپ نگاش کردم و گفتم:
+یالا بدو برو تا بااین کتونی نزدم تو سرت!!
یزدان با خنده گفت:
-معلومه وضعیت قرمزه باید فرار کنم!!
کتونی رو محکم سمتش پرت کردم که قبل اینکه بهش بخوره رفت بیرون و در و بست!!
یه لنگه پا خودمو به کتونیم رسوندم و همونطور خیس خیس پوشیدمش وبرگشتم کوله امو برداشتم و به سمت مدرسه حرکت کردم!!
داشتم داخل کوچه راه میرفتم و تمام فکر و ذکرم مشغول اتفاقایی که امروز قرار بود بیفته بود از دیروز هیچی نخورده بودم و داشتم از گشنگی میمردم!!
از داخل جیب مانتوم یه شکلات برداشتم و اومدم بخورمش که با احساس کشیده شدن موهای بافته شدم آخی گفتم و با درد گفتم:
+آخخخخ موهامو ول کن، کی هستی تو؟!
۴.۱k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.