بالاخره اومد با پارت جدیددددددد
به نظرت عیب داره؟💜💫
پارت8💜💫
+کوک یه لیوان آب بده
_نچ
+بده دیگه
_باشه بابا آوردم
+آخیش تشنمه بودا
جیمین:ا/ت و جونگکوک میخوام یه خاطره سمی رو تو ذهنت پدید بیارم
+بله میشنوم
تهیونگ:اودزاج
_+ساکتتتتتت
جین:حالا شما واقعا دختر عمو و پسر عمویید؟
_شما باید سالی یه بار این سوال رو از ما بپرسید؟
+ببین بابای من و جونگکوک از یه مادر هستند و هر کدوم پدر هاشون متفاوت هست به خاطر همین هست که ما فامیلی هامون فرق میکنه م ت و ج ه ش د ی د ؟
نامجون:خوب بابا پاشید بیایید غذا بخورید برید بخوابید
+مگه غذا آماده است؟
یونگی:جین غذا آماده است؟
جین:آره پاشید بیایید
+بریممممممممم که خیلی گشنمه
_منم گشنمه
جین:خوب پاشید بیایید بخورید دیگه
ویو ا/ت
رفتیم شام رو خوردیم همه رفتند بخوابن منم رفتم بخوابم اما خوابم نبورد رفتم پایین تو آشپز خونه یه لیوان شیر کاکائو ریختم داشتم میرفتم پشت سرم یه نفر اومد نصف شیر کاکائوم ریخت روی لباسم و نصف دیگه اش ریخت رو لباس اون طرف دیگه
+اییییییییییی
_چتههههههه
+تویییی
_منم دیگه پَ کیه
+سکته کردم دیوونه
_(خندههه)
+زهر مار من سکته میکردم چی
ویو جین
خوابم نمیبرد صدای جیغ یه دختر اومد آروم رفتم پایین دیدم ا/ت و جونگکوک داخل آشپز خونهاند داشتم میرفتم دعواشون کنم که حرفاشون رو شنیدم پشت مبل قایم شدم که حضور یه نفر رو پیشم احساس کردم تهیونگ بود اونم داشت بهشون میخندید
_(خندههه)
+زهر مار من سکته میکردم چی
_هیچی(خنده)
+نخند(خنده)
_خیله خوب تا الان چرا بیداری
+هیچی خوابم نمیبرد
_میگم دختر عمو منم خوابم نمیبرد بیا بریم یه دور بزنیم
+دختر عمو؟
_خوب حالا میای آره
جین:کجااااااا؟
_+اییییییییییی
+من امروز سکته رو میزنم
جین:تا ۳ میشمورم خواب باشید
+بدو فلنگ ببند خدافسس
پارت8💜💫
+کوک یه لیوان آب بده
_نچ
+بده دیگه
_باشه بابا آوردم
+آخیش تشنمه بودا
جیمین:ا/ت و جونگکوک میخوام یه خاطره سمی رو تو ذهنت پدید بیارم
+بله میشنوم
تهیونگ:اودزاج
_+ساکتتتتتت
جین:حالا شما واقعا دختر عمو و پسر عمویید؟
_شما باید سالی یه بار این سوال رو از ما بپرسید؟
+ببین بابای من و جونگکوک از یه مادر هستند و هر کدوم پدر هاشون متفاوت هست به خاطر همین هست که ما فامیلی هامون فرق میکنه م ت و ج ه ش د ی د ؟
نامجون:خوب بابا پاشید بیایید غذا بخورید برید بخوابید
+مگه غذا آماده است؟
یونگی:جین غذا آماده است؟
جین:آره پاشید بیایید
+بریممممممممم که خیلی گشنمه
_منم گشنمه
جین:خوب پاشید بیایید بخورید دیگه
ویو ا/ت
رفتیم شام رو خوردیم همه رفتند بخوابن منم رفتم بخوابم اما خوابم نبورد رفتم پایین تو آشپز خونه یه لیوان شیر کاکائو ریختم داشتم میرفتم پشت سرم یه نفر اومد نصف شیر کاکائوم ریخت روی لباسم و نصف دیگه اش ریخت رو لباس اون طرف دیگه
+اییییییییییی
_چتههههههه
+تویییی
_منم دیگه پَ کیه
+سکته کردم دیوونه
_(خندههه)
+زهر مار من سکته میکردم چی
ویو جین
خوابم نمیبرد صدای جیغ یه دختر اومد آروم رفتم پایین دیدم ا/ت و جونگکوک داخل آشپز خونهاند داشتم میرفتم دعواشون کنم که حرفاشون رو شنیدم پشت مبل قایم شدم که حضور یه نفر رو پیشم احساس کردم تهیونگ بود اونم داشت بهشون میخندید
_(خندههه)
+زهر مار من سکته میکردم چی
_هیچی(خنده)
+نخند(خنده)
_خیله خوب تا الان چرا بیداری
+هیچی خوابم نمیبرد
_میگم دختر عمو منم خوابم نمیبرد بیا بریم یه دور بزنیم
+دختر عمو؟
_خوب حالا میای آره
جین:کجااااااا؟
_+اییییییییییی
+من امروز سکته رو میزنم
جین:تا ۳ میشمورم خواب باشید
+بدو فلنگ ببند خدافسس
۵.۷k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.