آیا زرتشت دین آسمانی است؟؟؟
آیا زرتشت دین آسمانی است؟؟؟
مراجعه به آیهی 14 سورهی حج، که در آن مردم به سه گروه مؤمنین، اهل کتاب و مشرکین تقسیم شدهاند، تااندازهای پاسخ این سؤال روشن میشود. خداوند میفرماید: «کسانی که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند و صابئیها و نصاری و مجوس و کسانی که شرک ورزند، خدا در روز رستاخیز میانشان امتیاز مینهد و از هم جدایشان میکند...»[4].
طبق مضمون این آیه، یهودی ها، مسیحی ها، صابئین و مجوسها نه جزو مؤمنین هستند و نه جزو مشرکان، بلکه اهل کتاب محسوب میشوند و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز نشان میدهد که پیامبر(صلی الله علیه وآله) با این چهار گروه، طبق احکام اهل کتاب برخورد مینمودند و اگر اسلام را نمیپذیرفتند، آنان را به پرداخت «جزیه» محکوم میکردند. با وجود کتابهای تورات و انجیل، همگان اهل کتاب بودن قوم یهود و مسیحیان را به راحتی میپذیرفتند؛ اما پذیرش این واقعیت در مورد صابئین و به خصوص مجوس، که در امپراطوری ایران ساسانی دین رسمی بود،[5] مشکل مینمود؛ زیرا ساکنین شبه جزیرهی عربستان، کتاب جاافتاده و معمول در دست مجوسیان عصر خود ندیده بودند و از سوی دیگر آنان را بیشتر به دوگانه پرستی میشناختند و شاهد چندانی برای اهل کتاب و توحیدی بودن آیین آنان پیدا نمیکردند؛ به همین دلیل این سؤال در میان برخی از مسلمانان و سایر گروههای ساکن در شبه جزیره مطرح بود که آیا مجوس دینی آسمانی و الهی است و مجوسیان نیز دارای کتاب آسمانیاند؟ همین امر موجب شد تا عدهای از مشرکین بکوشند تا همانند مجوس، که از دیدگاه آنان دوگانه پرست و مشرک بودند، از امتیاز «جزیه» استفاده کنند؛ پس به حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) نامه نوشتند و از آن حضرت خواستند که از آنان نیز جزیه بگیرد و در بت پرستی آزادشان بگذارد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)جواب فرستادند که من از غیر اهل کتاب جزیه قبول نمیکنم. مشرکین در جواب نامهی آن حضرت نوشتند: تو میگویی از غیر اهل کتاب جزیه نمیگیری، درحالی که از مجوس هجر[6]جزیه میگیری.[7]
(صلی الله علیه وآله) پاسخ دادند: مجوس پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که پیامبرشان در پوست دوازده هزار گاو نوشته و آورده بود که آن را سوزاندند.[8]
بعد از وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله) برخی از اطرافیان خلفا نمیتوانستند باور کنند که مجوسیان جزو اهل کتاباند؛ لذا سعی میکردند آنان را از زمرهی اهل کتاب خارج کنند؛ لکن در نهایت، خلفا نیز با مجوس همان رفتار پیامبر(صلی الله علیه وآله) را ادامه دادند و به اخذ جزیه از مجوسیانی که اسلام را نمیپذیرفتند، اکتفا کردند. بعد از تثبیت این امر که مجوس نیز دارای کتاب آسمانی است، این سؤال مطرح میشود که آیین مجوس چه آیینی است و پیامبرش کیست و کتابش چه نام دارد؟
حدیث دیگری امام(علیه السلام) میفرماید: مجوس پیامبری داشت که او را کشتند و کتابش را سوزاندند. او کتابی که در پوست دوازده هزار گاو نوشته شده بود را به میان آنان آورد و به او جاماسب گفته میشود.[16] طبق مضمون دو حدیث فوق و احادیث دیگری که در کتب روایی شیعه ذکر شده،[17]زرتشت بنیان گذار آیین مجوس نبوده و این آیین توسط پیامبر دیگری تبلیغ شده است. به تعبیر دیگر، آیین مجوس، پیامبری غیر از زردشت و کتابی غیر از اوستا داشته است و دو آیین مجوس و زرتشت مترادف هم نیستند؛ بنابراین نمیتوانیم به این دلیل که پیامبر(صلی الله علیه وآله)و ائمهی معصومین(علیهم السلام)مجوسیان را از اهل کتاب شمردهاند، زردشت را پیامبر و اوستا را کتاب آسمانی بدانیم.
نبودن مجوس و زردشت در دیگر منابع نیز پذیرفته شده است؛ چنانکه مؤلف تاج العروس مینویسد:
مجوس بر وزن صبور مردی بود با گوشهای کوچک که برای ملت مجوس دینی وضع کرد و مردم را به آن فراخواند، به طوری که بعضیها گمان کردهاند آن «زردشت» فارسی نیست؛ زیرا زردشت بعد از ابراهیم بوده، در صورتی که مجوس دین قدیم است و زردشت بعدها آن را تجدید کرده و تغییراتی داده است. کلمهی مجوس معرب «منج گوش» است.[18]
از مستشرقین نیز مؤلف کتاب دینهای ایران باستان مینویسد: ... تااندازهای قطعی است که یک دین مزدایی نه تنها پیش از زردشت وجود داشته، بلکه دیرزمانی پس از او هم بی آن که برخوردی با ساختمان دین او داشته باشد، وجود داشته است. من میان دین مزدایی و دین زردشت، که تنها پرداخت ویژهای از دین مزدایی است، جدایی مینهم.[19] طبق اظهارنظر مؤلف تاج العروس و دینهای ایران باستان، زردشت، مصلح در میان مجوس بوده و آیین زردشت در طول آیین مجوس و از شاخههای آن است که با گذشت زمان گسترش یافته و جایگزین و تنها قرائت از دین مجوسی شده است؛ لذا بیشتر اعتقادات واندیشههای اصلی آیین زرتشتی ریشه در دین مجوس دارد و برای بررسی آیین زرتشت نباید از
مراجعه به آیهی 14 سورهی حج، که در آن مردم به سه گروه مؤمنین، اهل کتاب و مشرکین تقسیم شدهاند، تااندازهای پاسخ این سؤال روشن میشود. خداوند میفرماید: «کسانی که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند و صابئیها و نصاری و مجوس و کسانی که شرک ورزند، خدا در روز رستاخیز میانشان امتیاز مینهد و از هم جدایشان میکند...»[4].
طبق مضمون این آیه، یهودی ها، مسیحی ها، صابئین و مجوسها نه جزو مؤمنین هستند و نه جزو مشرکان، بلکه اهل کتاب محسوب میشوند و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز نشان میدهد که پیامبر(صلی الله علیه وآله) با این چهار گروه، طبق احکام اهل کتاب برخورد مینمودند و اگر اسلام را نمیپذیرفتند، آنان را به پرداخت «جزیه» محکوم میکردند. با وجود کتابهای تورات و انجیل، همگان اهل کتاب بودن قوم یهود و مسیحیان را به راحتی میپذیرفتند؛ اما پذیرش این واقعیت در مورد صابئین و به خصوص مجوس، که در امپراطوری ایران ساسانی دین رسمی بود،[5] مشکل مینمود؛ زیرا ساکنین شبه جزیرهی عربستان، کتاب جاافتاده و معمول در دست مجوسیان عصر خود ندیده بودند و از سوی دیگر آنان را بیشتر به دوگانه پرستی میشناختند و شاهد چندانی برای اهل کتاب و توحیدی بودن آیین آنان پیدا نمیکردند؛ به همین دلیل این سؤال در میان برخی از مسلمانان و سایر گروههای ساکن در شبه جزیره مطرح بود که آیا مجوس دینی آسمانی و الهی است و مجوسیان نیز دارای کتاب آسمانیاند؟ همین امر موجب شد تا عدهای از مشرکین بکوشند تا همانند مجوس، که از دیدگاه آنان دوگانه پرست و مشرک بودند، از امتیاز «جزیه» استفاده کنند؛ پس به حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) نامه نوشتند و از آن حضرت خواستند که از آنان نیز جزیه بگیرد و در بت پرستی آزادشان بگذارد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)جواب فرستادند که من از غیر اهل کتاب جزیه قبول نمیکنم. مشرکین در جواب نامهی آن حضرت نوشتند: تو میگویی از غیر اهل کتاب جزیه نمیگیری، درحالی که از مجوس هجر[6]جزیه میگیری.[7]
(صلی الله علیه وآله) پاسخ دادند: مجوس پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که پیامبرشان در پوست دوازده هزار گاو نوشته و آورده بود که آن را سوزاندند.[8]
بعد از وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله) برخی از اطرافیان خلفا نمیتوانستند باور کنند که مجوسیان جزو اهل کتاباند؛ لذا سعی میکردند آنان را از زمرهی اهل کتاب خارج کنند؛ لکن در نهایت، خلفا نیز با مجوس همان رفتار پیامبر(صلی الله علیه وآله) را ادامه دادند و به اخذ جزیه از مجوسیانی که اسلام را نمیپذیرفتند، اکتفا کردند. بعد از تثبیت این امر که مجوس نیز دارای کتاب آسمانی است، این سؤال مطرح میشود که آیین مجوس چه آیینی است و پیامبرش کیست و کتابش چه نام دارد؟
حدیث دیگری امام(علیه السلام) میفرماید: مجوس پیامبری داشت که او را کشتند و کتابش را سوزاندند. او کتابی که در پوست دوازده هزار گاو نوشته شده بود را به میان آنان آورد و به او جاماسب گفته میشود.[16] طبق مضمون دو حدیث فوق و احادیث دیگری که در کتب روایی شیعه ذکر شده،[17]زرتشت بنیان گذار آیین مجوس نبوده و این آیین توسط پیامبر دیگری تبلیغ شده است. به تعبیر دیگر، آیین مجوس، پیامبری غیر از زردشت و کتابی غیر از اوستا داشته است و دو آیین مجوس و زرتشت مترادف هم نیستند؛ بنابراین نمیتوانیم به این دلیل که پیامبر(صلی الله علیه وآله)و ائمهی معصومین(علیهم السلام)مجوسیان را از اهل کتاب شمردهاند، زردشت را پیامبر و اوستا را کتاب آسمانی بدانیم.
نبودن مجوس و زردشت در دیگر منابع نیز پذیرفته شده است؛ چنانکه مؤلف تاج العروس مینویسد:
مجوس بر وزن صبور مردی بود با گوشهای کوچک که برای ملت مجوس دینی وضع کرد و مردم را به آن فراخواند، به طوری که بعضیها گمان کردهاند آن «زردشت» فارسی نیست؛ زیرا زردشت بعد از ابراهیم بوده، در صورتی که مجوس دین قدیم است و زردشت بعدها آن را تجدید کرده و تغییراتی داده است. کلمهی مجوس معرب «منج گوش» است.[18]
از مستشرقین نیز مؤلف کتاب دینهای ایران باستان مینویسد: ... تااندازهای قطعی است که یک دین مزدایی نه تنها پیش از زردشت وجود داشته، بلکه دیرزمانی پس از او هم بی آن که برخوردی با ساختمان دین او داشته باشد، وجود داشته است. من میان دین مزدایی و دین زردشت، که تنها پرداخت ویژهای از دین مزدایی است، جدایی مینهم.[19] طبق اظهارنظر مؤلف تاج العروس و دینهای ایران باستان، زردشت، مصلح در میان مجوس بوده و آیین زردشت در طول آیین مجوس و از شاخههای آن است که با گذشت زمان گسترش یافته و جایگزین و تنها قرائت از دین مجوسی شده است؛ لذا بیشتر اعتقادات واندیشههای اصلی آیین زرتشتی ریشه در دین مجوس دارد و برای بررسی آیین زرتشت نباید از
۷.۴k
۰۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.