پارت ۲۱
بوسه های ریزی روی گردنم میزد که میتونستم کبودیشونو از سوزششون حس کنم
فیلیکس: آه...اوم...بسه
هیونجین: هنوز شروع هم نکردم کوچولو تحمل کن
پیرهنشو درآورد و خودشو انداخت روم که به تقلا افتادم که تو چشمام خیره شد
هیونجین: راستشو بگو ترسیدی
ناخواسته چشمام خمار شد و کنترلم دست خودم نبود
فیلیکس: نه چون میدونم فقط منم و تو هیچ چیزه ترسناکی نیست
شلوارمو از پام کشید و بوسه ای روی رون پام گذاشت
فیلیکس: آه...اوم...آه
هیونجین: چقدر سفیدی کوچولو
لباس زیرمو از پام کشید که قرمزی گونه هامو حس کردم پامو بالا گرفت و بوسه ای روی مچ پام زد
هیونجین: چقدر شیرینی کوچولو دلم میخواد اینچ به اینچ بدنتو مزه مزه کنم بوسه های ریزی روی رون پام میزاشت و رونم رو لیس میزد
فیلیکس: آه...اوم....اوففففف....آی...اوم..
صورتشو نزدیک بستنیم آورد که پاهامو بستم
هیونجین: آروم باش کوچولو چیزی نیست
پامو گرفت پالا و مکی به بستنیم زد که حس خوب عجیبی بهم تزریق شد
فیلیکس: وای
حس میکردم از خودم بیخود شدم و رفتارم دست خودم نبود هولش دادم و دستمو دور گردنش حلقه کردم
فیلیکس: میخوای باهام بازی کنی
هیونجین : آره تا صبح میخوام باهات بازی کنم کوچولو
فیلیکس: هورا پس چرا خودت لخت نمیشی
هیونجین: جون چه شیطون شدی تو
فیلیکس: دختر شیطون دوست نداری
هیونجین: چرا وقتی شیطونی شیرین تر میشی
شلوارشو درآورد که هولش دادم و بستنیشو تو دستم گرفتم
فیلیکس: چقدر بزرگه
سرشو لیس زدم و کردم توی دهنم که ناله مردونه ای کرد
هیونجین : آه اوم
موهامو گرفت و تند تند تو تلمبه میزد که گلوم شروع به سوختن کرد اصلا توی دهنم جا نمیشد و حس میکردم تا تح حلقم میره
فیلیکس: بسه اینطوری نمیتونم بزار خودم انجامش بدم
هیونجین: باش
شروع به لیس زدنش کردم گذاشتمش تو دهنم و جلو عقبش میکردم که بعد چند ثانیه رگ هاشو زیر زبونم حس کردم
هیونجین: وایی لعنتی زبونتو نکوب روش ...آه...اوم....داری دیوونم میکنی
زبونمو بیرون آوردم تا با دندونام برخورد نکنه ولی بیشتر دلم میخواست گازش بگیرم از دهنم درش آوردم و با زبونم به بازی گرفتمش کمکم دیگه خسته شده بودم و میخواستم بخوام
هیونجین: صبر کن حالا نوبت منه
.
.
.
دوستان لطفا گذارش نکنید اگه دوست ندارید مطالعه نکنید یا اگه فکر میکنید دارم به استیری کیدز. بی تی اس . بلک پینگ و بیبی مانستر توهین میکنم لطفا تو دایرکت بگین تا اون فیک رو ادامه ندم و برای خوندن ادامه داستان و گرفتن لینک پیج فالو کنید و به دایرکت بیاید
فیلیکس: آه...اوم...بسه
هیونجین: هنوز شروع هم نکردم کوچولو تحمل کن
پیرهنشو درآورد و خودشو انداخت روم که به تقلا افتادم که تو چشمام خیره شد
هیونجین: راستشو بگو ترسیدی
ناخواسته چشمام خمار شد و کنترلم دست خودم نبود
فیلیکس: نه چون میدونم فقط منم و تو هیچ چیزه ترسناکی نیست
شلوارمو از پام کشید و بوسه ای روی رون پام گذاشت
فیلیکس: آه...اوم...آه
هیونجین: چقدر سفیدی کوچولو
لباس زیرمو از پام کشید که قرمزی گونه هامو حس کردم پامو بالا گرفت و بوسه ای روی مچ پام زد
هیونجین: چقدر شیرینی کوچولو دلم میخواد اینچ به اینچ بدنتو مزه مزه کنم بوسه های ریزی روی رون پام میزاشت و رونم رو لیس میزد
فیلیکس: آه...اوم....اوففففف....آی...اوم..
صورتشو نزدیک بستنیم آورد که پاهامو بستم
هیونجین: آروم باش کوچولو چیزی نیست
پامو گرفت پالا و مکی به بستنیم زد که حس خوب عجیبی بهم تزریق شد
فیلیکس: وای
حس میکردم از خودم بیخود شدم و رفتارم دست خودم نبود هولش دادم و دستمو دور گردنش حلقه کردم
فیلیکس: میخوای باهام بازی کنی
هیونجین : آره تا صبح میخوام باهات بازی کنم کوچولو
فیلیکس: هورا پس چرا خودت لخت نمیشی
هیونجین: جون چه شیطون شدی تو
فیلیکس: دختر شیطون دوست نداری
هیونجین: چرا وقتی شیطونی شیرین تر میشی
شلوارشو درآورد که هولش دادم و بستنیشو تو دستم گرفتم
فیلیکس: چقدر بزرگه
سرشو لیس زدم و کردم توی دهنم که ناله مردونه ای کرد
هیونجین : آه اوم
موهامو گرفت و تند تند تو تلمبه میزد که گلوم شروع به سوختن کرد اصلا توی دهنم جا نمیشد و حس میکردم تا تح حلقم میره
فیلیکس: بسه اینطوری نمیتونم بزار خودم انجامش بدم
هیونجین: باش
شروع به لیس زدنش کردم گذاشتمش تو دهنم و جلو عقبش میکردم که بعد چند ثانیه رگ هاشو زیر زبونم حس کردم
هیونجین: وایی لعنتی زبونتو نکوب روش ...آه...اوم....داری دیوونم میکنی
زبونمو بیرون آوردم تا با دندونام برخورد نکنه ولی بیشتر دلم میخواست گازش بگیرم از دهنم درش آوردم و با زبونم به بازی گرفتمش کمکم دیگه خسته شده بودم و میخواستم بخوام
هیونجین: صبر کن حالا نوبت منه
.
.
.
دوستان لطفا گذارش نکنید اگه دوست ندارید مطالعه نکنید یا اگه فکر میکنید دارم به استیری کیدز. بی تی اس . بلک پینگ و بیبی مانستر توهین میکنم لطفا تو دایرکت بگین تا اون فیک رو ادامه ندم و برای خوندن ادامه داستان و گرفتن لینک پیج فالو کنید و به دایرکت بیاید
۵.۳k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.