سناریو
# سناریو
# درخواستی
# انهایپن
وقتی عضو هشتمی و توی مراسم ماما سوبین و یونجون باهات خیلی صحبت میکنن و اعضا غیرتی میشن. ولی چیزی بینتون نیست و قایمکی روت کراشن.
جیک : دوس دارم برم دهن هر دوتاشونو سرویس کنم 🙂
نیکی : به خدا الان میرم میزنمشوننننننن
جونگوون : ( با اخم بهشون نگاه میکنه، بنده خدا ها از ترس فرار میکنن میرن 😂 )
سونگهون : اون روی سگم بالا اومد الان میرم شر به پا میکنم. ( تو ام روی سگ داشتی ما خبر نداشتیم 😂 )
جی : جی اگه بری بزنیشون از کار بی کار میشی پس هیچ کاری نکن ( چقدر خوب خودش رو قانع کرد 😂 )
هیسونگ : دیگر دارم نمیتوانم الان میرم مکشمشون.
سونو : نگاه یه جای دیگه بکنم تا حرص نخورم 🙂 ( چه کار هوشمندانه ای 😂 )
# درخواستی
# انهایپن
وقتی عضو هشتمی و توی مراسم ماما سوبین و یونجون باهات خیلی صحبت میکنن و اعضا غیرتی میشن. ولی چیزی بینتون نیست و قایمکی روت کراشن.
جیک : دوس دارم برم دهن هر دوتاشونو سرویس کنم 🙂
نیکی : به خدا الان میرم میزنمشوننننننن
جونگوون : ( با اخم بهشون نگاه میکنه، بنده خدا ها از ترس فرار میکنن میرن 😂 )
سونگهون : اون روی سگم بالا اومد الان میرم شر به پا میکنم. ( تو ام روی سگ داشتی ما خبر نداشتیم 😂 )
جی : جی اگه بری بزنیشون از کار بی کار میشی پس هیچ کاری نکن ( چقدر خوب خودش رو قانع کرد 😂 )
هیسونگ : دیگر دارم نمیتوانم الان میرم مکشمشون.
سونو : نگاه یه جای دیگه بکنم تا حرص نخورم 🙂 ( چه کار هوشمندانه ای 😂 )
۱۲.۳k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.