فیک ( جون کوک قلدر مدرسمونه) 1
صبح با صدای الارم گوشیم بیدار شدم سریع از جام پریدم قلبم تند میزد و هیجان داشتم چون قرار بود بعد از دو سال دوست های قدیمیم رو ببینم
به خاطر شغل پدرم ( کارمند یه شرکت بزرگ) دوسال پیش مجبور شدیم که باهم بریم آمریکا ولی الان برگشتم البته بابام هر ماه یک هفته خونه پیش منه و بقیه مدت کشور های مختلفه ، و چون دیگه توی یه کشور ثابت نیست تصمیم گرفت که منو بر گردونه کره
من الان 17 سالمه و سال دومی هستم
دوسال از بهترین دوستام یعنی سولا و لینا جدا بودم و خیلی دلم براشون تنگ شده ولی امروز بالاخره دارم میرم مدرسه تا اونا رو ببینم هرچند که توی این دوسال آنلاین باهم در ارتباط بودیم ولی دیدن دبارشون یه چیز دیگه است
رفتم سریع یه دوش گرفتم و موهام رو حالت دادم و فرم مدرسه ام رو پوشیدم ( عکس فرم اسلاید دوم هست)
یه آرایش ملایم در حد مدرسه کردم کفشم رو پوشیدم و از خونه زدم بیرون ( عکس کفش اسلاید سوم)
من گواهی نامه ندارم در نتیجه ماشین هم ندارم و از اونجایی که مدرسه به خونه مون نزدیک بود پیاده تا مدرسه رفتم حدود 15 دقیقه فقط طول کشید
اول از همه رفتم به دفتر مدیر تا فرم ثبتنامم رو کامل کنم و بعد با معلم هنرم اشنا شدم ازش واقعا خوشم اومد معلم خیلی مهربونی بود
معلم : جی هوووو، عزیزم اگه میشه دانش اموز جدید رو راهنمایی کن و مدرسه رو بهش نشون بده تا زنگ کلاس بخوره
جی هو : باش
(ا/ت توی دلش : فک کنم این هم کلاسیم باشه چه جذابهههه)
(عکسش توی اسلاید چهارم هست)
ا/ت : سلام من ا/ت هستم
جیهو : منم جیهو هستم از دیدنت خوشحالم باهام بیا تا بریم
ویو ا/ت
رفتیم توی حیاط مدرسه تا حدودی با فضای مدرسه اشنا شدم اولش که جیهو رو دیدم فکر کردم یه مغرور به تمام معناست ولی الان فکر میکنم بتونم باهاش دوست بشم جیهو تا حدودی راجع دانش اموزایی که نباید بهشون نزدیک بشم توضیح داد و گفت که به هیچ وجه سمت سال سومی ها نرم و البته یکی از همکلاسی های خودمون هم یه جورایی رئسس اون قلدر هاست فک کنم اسمش جون کوک بود
جیهو : میگم ا/ت تو از آمریکا اومدی؟!
ا/ت : اره برای چی!
جیهو : هیچی فقط راجبت کنجکاو شدم بیا بیشتر باهم وقت بگذرونیم و باهم دیگه دوست باشیم
ا/ت: باشه به نظرم خوب میشه ( لبخند زندن و به هم دیگه دست دادن)
جیهو : وایی ا/ت صورتت قرمز شده در این حد ازم خجالتی میکشی؟
ا/ت : وایی نه..... ام... چیزع من که قرمز نشدم
جیهو ا/ت رو کشید سمت خودش و بغلش کرد و در گوشش زمزمه کرد ما قراره فقط دوست باشیم پس راحت باش و اینقدر خجالت نکش
ویوا/ت
داشتم با جیهو دست میدادم که یهو دستم رو کشید و منو بغل کرد از تعجب هیچی نگفتم میخواستم ازش جدا شم که یهو یه پسر چهار شونه و قد بلند که همه دخترا محوش شده بودن و داشتن درحالی که پاهاشون رو روی زمین میکوبیدن بهش نگاه میکردن با اون قد درازش محکم به جیهو تنه زد جیهو نزدیک بود بیوفته ولی بهش هیچ چیزی نگفت؛ من اعصابم بهم ریخت بلند پریدم و یکی زدم پشت کله پسره
ا/ت: هوــــــــــــی پسره روانی نمیخوای ازش معذرت خواهی کنی
پسره هم در حالی که دستش روی کله اش بود با اخم برگشت و منو نگاه کرد
کوک : تو چی بلغور کردیییی ها؟! مثل این که مخت تاب برداشته
جیهو داشت از پشت سر پسره برام یه سری ادا های عجیب در میورد ولی من که نمیفهمیدم چی میگه پس به کارم ادامه دادم
ا/ت : تو به هرکس که بخوای میزنی و معذرت هم بلد نیستی؟!
کوک خم شد و با دوتا دستاش محکم شونه های ا/ت رو گرفت جوری که خون به اون قسمت ها نمیرسید و حلش داد و عقب عقب بردش تا این که رسید به دیوار ا/ت رو به دیوار کوبوند و صورتش رو خیلی به ا/ت نزدیک کرد
ا/ت: نه مثل این که تو واقعا روانی هستیا ولم کن داری دردم میاری
و برو از دوستم هم مثل بچه ادم معذرت خواهی کن اوکی؟
کوک: چشم حتما ( با پوزخند) فک کنم تو تازه واری و منو درست نمیشناسی ن! چون تازه واردی خیلی اذیتت نمیکنم
ا/ت رو ول کرد و رفت سمت جیهو و میخواست یه مشت محکم به جیهو بزنه که اون جاخالی داد و دست کوک رو گرفت
جیهو : تو همیشه منو اذیت میکنی ولی حق نداری حتی به دوستام نزدیک هم بشی فهمیدیییی؟
کوک : مثل این که این دختره رو دیدی روت تأثیر گذاشته مخت تاب برداشته
دستش رو کشید و محکم با زانوش به شکم جیهو ضربه زد و جیهو روی زمین افتاد بعد کوک روبه ا/ت کرد و گفت....
اگه خوشتون اومد با لایک هاتون بهم انرژی بدید تا پارت بعد رو هم بذارم 💗🍷
به خاطر شغل پدرم ( کارمند یه شرکت بزرگ) دوسال پیش مجبور شدیم که باهم بریم آمریکا ولی الان برگشتم البته بابام هر ماه یک هفته خونه پیش منه و بقیه مدت کشور های مختلفه ، و چون دیگه توی یه کشور ثابت نیست تصمیم گرفت که منو بر گردونه کره
من الان 17 سالمه و سال دومی هستم
دوسال از بهترین دوستام یعنی سولا و لینا جدا بودم و خیلی دلم براشون تنگ شده ولی امروز بالاخره دارم میرم مدرسه تا اونا رو ببینم هرچند که توی این دوسال آنلاین باهم در ارتباط بودیم ولی دیدن دبارشون یه چیز دیگه است
رفتم سریع یه دوش گرفتم و موهام رو حالت دادم و فرم مدرسه ام رو پوشیدم ( عکس فرم اسلاید دوم هست)
یه آرایش ملایم در حد مدرسه کردم کفشم رو پوشیدم و از خونه زدم بیرون ( عکس کفش اسلاید سوم)
من گواهی نامه ندارم در نتیجه ماشین هم ندارم و از اونجایی که مدرسه به خونه مون نزدیک بود پیاده تا مدرسه رفتم حدود 15 دقیقه فقط طول کشید
اول از همه رفتم به دفتر مدیر تا فرم ثبتنامم رو کامل کنم و بعد با معلم هنرم اشنا شدم ازش واقعا خوشم اومد معلم خیلی مهربونی بود
معلم : جی هوووو، عزیزم اگه میشه دانش اموز جدید رو راهنمایی کن و مدرسه رو بهش نشون بده تا زنگ کلاس بخوره
جی هو : باش
(ا/ت توی دلش : فک کنم این هم کلاسیم باشه چه جذابهههه)
(عکسش توی اسلاید چهارم هست)
ا/ت : سلام من ا/ت هستم
جیهو : منم جیهو هستم از دیدنت خوشحالم باهام بیا تا بریم
ویو ا/ت
رفتیم توی حیاط مدرسه تا حدودی با فضای مدرسه اشنا شدم اولش که جیهو رو دیدم فکر کردم یه مغرور به تمام معناست ولی الان فکر میکنم بتونم باهاش دوست بشم جیهو تا حدودی راجع دانش اموزایی که نباید بهشون نزدیک بشم توضیح داد و گفت که به هیچ وجه سمت سال سومی ها نرم و البته یکی از همکلاسی های خودمون هم یه جورایی رئسس اون قلدر هاست فک کنم اسمش جون کوک بود
جیهو : میگم ا/ت تو از آمریکا اومدی؟!
ا/ت : اره برای چی!
جیهو : هیچی فقط راجبت کنجکاو شدم بیا بیشتر باهم وقت بگذرونیم و باهم دیگه دوست باشیم
ا/ت: باشه به نظرم خوب میشه ( لبخند زندن و به هم دیگه دست دادن)
جیهو : وایی ا/ت صورتت قرمز شده در این حد ازم خجالتی میکشی؟
ا/ت : وایی نه..... ام... چیزع من که قرمز نشدم
جیهو ا/ت رو کشید سمت خودش و بغلش کرد و در گوشش زمزمه کرد ما قراره فقط دوست باشیم پس راحت باش و اینقدر خجالت نکش
ویوا/ت
داشتم با جیهو دست میدادم که یهو دستم رو کشید و منو بغل کرد از تعجب هیچی نگفتم میخواستم ازش جدا شم که یهو یه پسر چهار شونه و قد بلند که همه دخترا محوش شده بودن و داشتن درحالی که پاهاشون رو روی زمین میکوبیدن بهش نگاه میکردن با اون قد درازش محکم به جیهو تنه زد جیهو نزدیک بود بیوفته ولی بهش هیچ چیزی نگفت؛ من اعصابم بهم ریخت بلند پریدم و یکی زدم پشت کله پسره
ا/ت: هوــــــــــــی پسره روانی نمیخوای ازش معذرت خواهی کنی
پسره هم در حالی که دستش روی کله اش بود با اخم برگشت و منو نگاه کرد
کوک : تو چی بلغور کردیییی ها؟! مثل این که مخت تاب برداشته
جیهو داشت از پشت سر پسره برام یه سری ادا های عجیب در میورد ولی من که نمیفهمیدم چی میگه پس به کارم ادامه دادم
ا/ت : تو به هرکس که بخوای میزنی و معذرت هم بلد نیستی؟!
کوک خم شد و با دوتا دستاش محکم شونه های ا/ت رو گرفت جوری که خون به اون قسمت ها نمیرسید و حلش داد و عقب عقب بردش تا این که رسید به دیوار ا/ت رو به دیوار کوبوند و صورتش رو خیلی به ا/ت نزدیک کرد
ا/ت: نه مثل این که تو واقعا روانی هستیا ولم کن داری دردم میاری
و برو از دوستم هم مثل بچه ادم معذرت خواهی کن اوکی؟
کوک: چشم حتما ( با پوزخند) فک کنم تو تازه واری و منو درست نمیشناسی ن! چون تازه واردی خیلی اذیتت نمیکنم
ا/ت رو ول کرد و رفت سمت جیهو و میخواست یه مشت محکم به جیهو بزنه که اون جاخالی داد و دست کوک رو گرفت
جیهو : تو همیشه منو اذیت میکنی ولی حق نداری حتی به دوستام نزدیک هم بشی فهمیدیییی؟
کوک : مثل این که این دختره رو دیدی روت تأثیر گذاشته مخت تاب برداشته
دستش رو کشید و محکم با زانوش به شکم جیهو ضربه زد و جیهو روی زمین افتاد بعد کوک روبه ا/ت کرد و گفت....
اگه خوشتون اومد با لایک هاتون بهم انرژی بدید تا پارت بعد رو هم بذارم 💗🍷
۳۰.۷k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.