سناریو
#سناریو
#درخواستی
وقتی مادرش با تو لج بود و ات زد زیر گریه
هیونجین :ات خب مامانمه چطور قهر کنم باهاش
ات:نمیدونم ی کاریش کن*گریه*
هیونجین:خب من جای اون میگم ببخشید
ات:باید اون بگه*گریه*
هیونجین:اصلا میخوای برین شهر بازی؟
ات:باشه بریم *گریه*
هیونجین:گریه نکن دیگه
ات:باش نمیکنم ولی به مادرت بگو ناراحتم شدم
هیونجین:چشم میگم تو فقط خوشحال باش
ات:باش 🥺
#درخواستی
وقتی مادرش با تو لج بود و ات زد زیر گریه
هیونجین :ات خب مامانمه چطور قهر کنم باهاش
ات:نمیدونم ی کاریش کن*گریه*
هیونجین:خب من جای اون میگم ببخشید
ات:باید اون بگه*گریه*
هیونجین:اصلا میخوای برین شهر بازی؟
ات:باشه بریم *گریه*
هیونجین:گریه نکن دیگه
ات:باش نمیکنم ولی به مادرت بگو ناراحتم شدم
هیونجین:چشم میگم تو فقط خوشحال باش
ات:باش 🥺
۱۰.۹k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.