خلاصه فیک سه ارباب خشن
سه مافیا که پدر و مادر ا.ت رو کشتن و اون رو به زور به بردگی میگیرن و الان ا.ت داخل عمارت اون ها زندگی میکنه یک روز کوک به ا.ت میگه بره اتاقش رو تمیز کنه ا.ت هم از دستور اون اتاعت میکنه و میره اونجا یک دستمال گردن کهنه پیدا میکنه و اون رو میندازه دور ولی ا.ت نمیدونست که اون دستمال گردن مال جولی یعنی دوست دختر سابق کوکی بوده
کوک وقتی فهمیدم ا.ت دستمال گردن رو انداخته خیلی عصبی شد و ا.ت رو به اتاق شکنجه برد و اونرو شکنجه کرد جیمین و تهیونگ وقطی این رو فهمیدن با خشم در اتاق کوک رو هول دادند و جیمین ا.ت رو برد حمام اون رو تو وان گزاشت تا ا.ت خودشو بشوده ولی جیمین با یک بوسه ای روی لب ا.ت گزاشت ا.ت رو عصبی کرد چند روز گزشت که یک اتفاقی افتاد
جیمین مست وارد خونه میشه و ا.ت رو میبره اتاق خودش بعد اونرو به تخت میبنده و یک شب خاطره انگیز رو شروع میکنه وسط عملیات تهیونگ درو باز میکنه و سر جیمین داد میینه تهیونگ جیمین و ا.ت رو میکنه و دور ا.ت یه حوله میپیچونه تهیونگ دلش واسه ا.ت خیلی سوخت و میخاست با انتقام گرفتن از جیمین ا.ت رو مال خودش کنه به ا.ت گفت بیا دست به دست هم بدیم تا از جیمین انتقام بگیرین ا.ت هم که از خداش بود قبول کرد چند روز گزشت تهیونگ و ا.ت مثل زوج واقعی شده بودن جیمین هم که داشت بهشون حسادت میکرد کوکی هم فکر میکرد که ا.ت واسش مهم نیست ولی هیچ کدومشون از ماجرا خبر نداشتن
یک شب که ا.ت و تهیونگ مشغول انجام دادن عملیات بودن
جیمین و کوک مزاحم میشن
جیمین یه قطره اشکی از جلوی چشماش سرازیر میشه و به ا.ت خیره میشه
کوکی هم که دلش هزار تیکه شده بود زل زد بود به تهیونگ که روی ا.ت خیمی زده بود
اونها سر ا.ت بعث کردن و به ا.ت گفتن یه از بین سه نفر یکی رو انتخاب کنی
ا.ت که میدونست اگه یکیشون رو انتخاب کنه اون یکی بقیه رو میکشه به خاطر خودش ا.ت که خیلی منتقی فکر میکرد گفت: من هر سه نفرتون رو انتخاب میکنم
و یه شب خاطره ساز دیگه هم شروع خاهد شد
بعد چندروز وقتی ا.ت از خاب بیدار میشه میبینه هرستاشون نیستن حالا یه جورایی تاشب سپری میکنه که واسش یه مسیجی میاد و میگه که دارن بهش خیانت میکنن اونی که بهش پیام داده کیه هزاران هزارتا سوال به جواب تو سرش میچرخید یعنی بره یا نره بعد از کلی کلنجار و بعث راهی بار ش ولی ا.ت نمیدونست اون جایی که داره میره بار هست
وقتی رسید چشماش چهارتا شد یعنی واقعا دارن بهش خیانت میکنن یا این یه تله برای من از طرف دشمناشونه بعد از تموم کردن حرفاش رفت به سراغ اتاق ۱۲۸ اتاقی که اون یارو بهش گفته بود
ا.ت دست گیره رو کشید و......
کوک وقتی فهمیدم ا.ت دستمال گردن رو انداخته خیلی عصبی شد و ا.ت رو به اتاق شکنجه برد و اونرو شکنجه کرد جیمین و تهیونگ وقطی این رو فهمیدن با خشم در اتاق کوک رو هول دادند و جیمین ا.ت رو برد حمام اون رو تو وان گزاشت تا ا.ت خودشو بشوده ولی جیمین با یک بوسه ای روی لب ا.ت گزاشت ا.ت رو عصبی کرد چند روز گزشت که یک اتفاقی افتاد
جیمین مست وارد خونه میشه و ا.ت رو میبره اتاق خودش بعد اونرو به تخت میبنده و یک شب خاطره انگیز رو شروع میکنه وسط عملیات تهیونگ درو باز میکنه و سر جیمین داد میینه تهیونگ جیمین و ا.ت رو میکنه و دور ا.ت یه حوله میپیچونه تهیونگ دلش واسه ا.ت خیلی سوخت و میخاست با انتقام گرفتن از جیمین ا.ت رو مال خودش کنه به ا.ت گفت بیا دست به دست هم بدیم تا از جیمین انتقام بگیرین ا.ت هم که از خداش بود قبول کرد چند روز گزشت تهیونگ و ا.ت مثل زوج واقعی شده بودن جیمین هم که داشت بهشون حسادت میکرد کوکی هم فکر میکرد که ا.ت واسش مهم نیست ولی هیچ کدومشون از ماجرا خبر نداشتن
یک شب که ا.ت و تهیونگ مشغول انجام دادن عملیات بودن
جیمین و کوک مزاحم میشن
جیمین یه قطره اشکی از جلوی چشماش سرازیر میشه و به ا.ت خیره میشه
کوکی هم که دلش هزار تیکه شده بود زل زد بود به تهیونگ که روی ا.ت خیمی زده بود
اونها سر ا.ت بعث کردن و به ا.ت گفتن یه از بین سه نفر یکی رو انتخاب کنی
ا.ت که میدونست اگه یکیشون رو انتخاب کنه اون یکی بقیه رو میکشه به خاطر خودش ا.ت که خیلی منتقی فکر میکرد گفت: من هر سه نفرتون رو انتخاب میکنم
و یه شب خاطره ساز دیگه هم شروع خاهد شد
بعد چندروز وقتی ا.ت از خاب بیدار میشه میبینه هرستاشون نیستن حالا یه جورایی تاشب سپری میکنه که واسش یه مسیجی میاد و میگه که دارن بهش خیانت میکنن اونی که بهش پیام داده کیه هزاران هزارتا سوال به جواب تو سرش میچرخید یعنی بره یا نره بعد از کلی کلنجار و بعث راهی بار ش ولی ا.ت نمیدونست اون جایی که داره میره بار هست
وقتی رسید چشماش چهارتا شد یعنی واقعا دارن بهش خیانت میکنن یا این یه تله برای من از طرف دشمناشونه بعد از تموم کردن حرفاش رفت به سراغ اتاق ۱۲۸ اتاقی که اون یارو بهش گفته بود
ا.ت دست گیره رو کشید و......
۱۱.۹k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.