فیک shadow of death پارت³⁹
لونا « امروز روزی بود که با جیهوپ به عنوان رئیس باند هی جاعه به عمارت هی جاعه مرحوم میرفتم....جیمین فقط بهم این اجازه رو داده بود که امشب سر جلسه معارفه اون لباس رو بپوشم.....و خب شوخی هم نداشت و نمیشد با دم شیرش بازی کرد....کروات لباسم رو مرتب کردم و کت خاکستری رنگم رو روش انداختم...یه رژ قرمز زدم و عطر جدیدم رو روی مچ دستم زدم و بعدش دوطرف گردنم مالیدم....بعد از اینکه همه چیز رو چک کردم از اتاق اومدم بیرون....جیمین و تهیونگ و جیهوپ توی سالن اصلی منتظر بودن.....
جیهوپ « داشتم چایی میخوردم که با اومدن لونا و دیدنش با اون تیپ و قیافه برگای نداشته ام ریخت و چایی پرید تو گلوم....
تهیونگ « هی داداش آروم باش...
جیهوپ « یاخدا این گربه ملوس رو چیکارش کردید....اگه بهم نگفته بودید فکر میکردم گنگستر اوردین....
لونا « یعنی اینقدر خفن شدم؟
جیمین « هعییی خدا واقعا نمیفهمم چرا تو رو برای این ماموریت انتخاب کردم.....با این لباسم بازم بچشمی....هوپی تروخدا مراقبش باش.....هشدار میدم اگه کسی انگشت کوچیکش بهت بخوره بیچاره ات میکنم لونا....گفته باشم...
لونا « باشه بابا چرا تهدید میکنی....بریم هوپی
تهیونگ « دیگه نباید بهش بگی هوپی....جیهوپ برای تو مستر چانگ و تو خانم هی.....مفهمومه؟
لونا « یس...بعد از اینکه حسابی تهدیدم کردن که اگه مردی سمتم بیاد و بهش بها بدم جرم میدن -_- گذاشتن با جیهوپ بریم.....راننده خصوصی هم داشتم و خب حسابی خرکیف شده بودم.....جیهوپ در ماشین رو باز کرد و رفتم داخل ماشین نشستم....برای بار هزارم نقشه عمارت هی جاعه رو برسی کردم و یه دور کل کارکناش رو مرور کردم.....
جیهوپ « با رسیدنمون به عمارت ماشین متوقف شد.....این شروع بازی خطرناکی بود که چوی اولین مهره رو حرکت داده بود.....زدم به دست لونا و متوجه شد باید پیاده بشه.....عمارت بزرگی بود اما به پای عمارت جیمین نمیرسید....همین که نزدیک در شدیم بادیگارد ها جلو اومدن و جلومون رو گرفتن....
بادیگارد ها « اینجا چی میخواین؟؟؟
جیهوپ « ایشون هی اوکی جونگ رئیس جدیدتون هستن راه رو باز کنید
بادیگارد « پس تو همون کسی هستی که اون پارک به جای رئیسمون فرستاده
جیهوپ « فکر نمیکردم اینطوری جواب بدن....نگاهی به لونا کردم....خیلی تو نقشش فرو رفته بود....لباسش رو مرتب کرد و خیلی ریلکس با یه قدم فاصله بین خودش و بادیگارد ها رو پر کرد....
لونا « چاقوی کوچیکی رو توی آستین لباسم پنهون کردم و دستم رو روی شونه بادیگارد گذاشتم.....اون الدنگ قبلی بهتون یاد نداده باید به ارشدتون احترام بزارید....چاقو رو گذاشتم زیر گلوش و خراش کوچیکی دادم...بعدشم با پا محکم زدمش که پهن زمین شد.....از این به بعد من رئیس و فرمانده شمام....کسی حق نداره اسم اون نفله رو بیاره مفهمومه؟؟؟
استایل لونا😁🕶🧣
جیهوپ « داشتم چایی میخوردم که با اومدن لونا و دیدنش با اون تیپ و قیافه برگای نداشته ام ریخت و چایی پرید تو گلوم....
تهیونگ « هی داداش آروم باش...
جیهوپ « یاخدا این گربه ملوس رو چیکارش کردید....اگه بهم نگفته بودید فکر میکردم گنگستر اوردین....
لونا « یعنی اینقدر خفن شدم؟
جیمین « هعییی خدا واقعا نمیفهمم چرا تو رو برای این ماموریت انتخاب کردم.....با این لباسم بازم بچشمی....هوپی تروخدا مراقبش باش.....هشدار میدم اگه کسی انگشت کوچیکش بهت بخوره بیچاره ات میکنم لونا....گفته باشم...
لونا « باشه بابا چرا تهدید میکنی....بریم هوپی
تهیونگ « دیگه نباید بهش بگی هوپی....جیهوپ برای تو مستر چانگ و تو خانم هی.....مفهمومه؟
لونا « یس...بعد از اینکه حسابی تهدیدم کردن که اگه مردی سمتم بیاد و بهش بها بدم جرم میدن -_- گذاشتن با جیهوپ بریم.....راننده خصوصی هم داشتم و خب حسابی خرکیف شده بودم.....جیهوپ در ماشین رو باز کرد و رفتم داخل ماشین نشستم....برای بار هزارم نقشه عمارت هی جاعه رو برسی کردم و یه دور کل کارکناش رو مرور کردم.....
جیهوپ « با رسیدنمون به عمارت ماشین متوقف شد.....این شروع بازی خطرناکی بود که چوی اولین مهره رو حرکت داده بود.....زدم به دست لونا و متوجه شد باید پیاده بشه.....عمارت بزرگی بود اما به پای عمارت جیمین نمیرسید....همین که نزدیک در شدیم بادیگارد ها جلو اومدن و جلومون رو گرفتن....
بادیگارد ها « اینجا چی میخواین؟؟؟
جیهوپ « ایشون هی اوکی جونگ رئیس جدیدتون هستن راه رو باز کنید
بادیگارد « پس تو همون کسی هستی که اون پارک به جای رئیسمون فرستاده
جیهوپ « فکر نمیکردم اینطوری جواب بدن....نگاهی به لونا کردم....خیلی تو نقشش فرو رفته بود....لباسش رو مرتب کرد و خیلی ریلکس با یه قدم فاصله بین خودش و بادیگارد ها رو پر کرد....
لونا « چاقوی کوچیکی رو توی آستین لباسم پنهون کردم و دستم رو روی شونه بادیگارد گذاشتم.....اون الدنگ قبلی بهتون یاد نداده باید به ارشدتون احترام بزارید....چاقو رو گذاشتم زیر گلوش و خراش کوچیکی دادم...بعدشم با پا محکم زدمش که پهن زمین شد.....از این به بعد من رئیس و فرمانده شمام....کسی حق نداره اسم اون نفله رو بیاره مفهمومه؟؟؟
استایل لونا😁🕶🧣
۶۲.۵k
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.