عشق مدرسه ای ۲

عشق مدرسه ای ۲

پارت۷


لیا: دیگه داری چرت و پرت میگی. گمشو بیرون.
کوک: باشه نگو تا خودم پیداش کنم اون موقع دیگه یک ذره رحم هم بهش نمیکنم،مطمعن باش.
لیا: خیلی دوست داری بدونی اون کیه خوب بهت میگم.
کوک: بگو عزیزم زود باش بگو تا نزارم تا چند ثانیه دیگه زنده بمونه.


لیا: سوهیوک،لی سوهیوک فهمیدی کیه؟
کوک: چ..یی چی گفتی تو.....
لیا: اون کسی که میخوام باهاش ازدواج کنم لی سوهیوکه.
کوک: چراااااااا مگه من چیم از اون کم بودددددد هااااا( داد بلند)


لیا: ساکت با.......
سوهیوک: لیاااا چی شده کی داره داد میزنه حالت خوبه؟
لیا: خوبم عزیزم.
سوهیوک: میخوای..... واستا ببینم تو اینجا چیکار میکنی نکنه تو داشتی سر زن من داد میزدی؟(عصبی)


کوک: حروم زاده(زیر لب)
کوک: نه من نبودم. حتما کس دیگه ای بوده(نیشخند)
لیا: آقای جئون نمیخواید برید؟
کوک: چرا چرا میرم فقط من میتونم امروز زودتر برم آخه کار کوچیکی دارم.
لیا: برید مشکلی نیست.



کوک: خیلی ممنون.(نیشخند)

۳ ساعت بعد

ویو سوهیوک


لیا رو رسوندم خونه و امدم سوار ماشین شدم تا برگردم خونه خودم.
خدایا باورم نمیشه بلخره این دختر بهم جواب مثبت داد.
خدایا شکرت خیلی خوشحالم که دوباره از خواستگاری کردم.
باورم نمیشه ینی الان قراره بهش بگن لی لیا.


ی لایک و کامنت سهم ما نیست؟

عکس دوم لی سوهیوک ایشون در زندگی واقعی هم اسمشون لی سوهیوکه