❄تک پارتی عشق برفی ❄
از کلاس با بی حوصلگی اومد بیرون
نفسو آروم بیرون داد
دونه های برف آروم روی موهاش فرود میومدن
همه جارو نگاه می کرد که چشمش به صحنه ای افتاد
دختری با موهای مشکی که موهاش با دونه های برف تزیین شده بود
با اون لباس سفید شبیه یه الاهه پرستیدنی شده بود
پسر بدون اختیار به سمت دختر میرفت
دختر که متوجه شوگا شده بود آروم به سمتش رفت
ات:با من بیا
شوگا بدون هیچ حرفی دست دخترو گرفت و به دنبالش راه افتاد
دختر اون رو به جایی که از برف پوشیده شده بود برد
ات:حاضری با من به سرزمینم بیای و تا ابد با من زندگی کنی
شوگا توی این چند دقیقه جوری به دختر دل بسته بود که بدون هیچ فکری انگار که جادو شده بود درخواست دختر رو قبول کرد
ات به سمت شوگا رفت و بوسه ای روی لبش گذاشت
وقتی چشماشون رو باز کردن توی سرزمینی بودن که از برف درست شده بود
شوگا به ات نگاه کرد که موهاش سفید وچشماش آبی شده بود و لباس سفید قشنگی تنش بود
شوگا :چرا این شکلی شدی
ات:من ملکه سرزمین برفی هستمو تو هم پادشاه
شوگا به خودش توی آیینه ای که اونجا بود نگاه کرد خودش هم مثل ات شده بود
شوگا :مطمعنی که میخوای من پادشاهت باشم
ات:اگه مطمعن نبودم تو اینجا نبودی
....................................
شوگا دست دخترو گرفتو کشیدش توی بغلش و یه بوسه عاشقانه رو آغاز کرد
پایان
نظرتون چیه
بازم تک پارتی بزارم ؟؟
نفسو آروم بیرون داد
دونه های برف آروم روی موهاش فرود میومدن
همه جارو نگاه می کرد که چشمش به صحنه ای افتاد
دختری با موهای مشکی که موهاش با دونه های برف تزیین شده بود
با اون لباس سفید شبیه یه الاهه پرستیدنی شده بود
پسر بدون اختیار به سمت دختر میرفت
دختر که متوجه شوگا شده بود آروم به سمتش رفت
ات:با من بیا
شوگا بدون هیچ حرفی دست دخترو گرفت و به دنبالش راه افتاد
دختر اون رو به جایی که از برف پوشیده شده بود برد
ات:حاضری با من به سرزمینم بیای و تا ابد با من زندگی کنی
شوگا توی این چند دقیقه جوری به دختر دل بسته بود که بدون هیچ فکری انگار که جادو شده بود درخواست دختر رو قبول کرد
ات به سمت شوگا رفت و بوسه ای روی لبش گذاشت
وقتی چشماشون رو باز کردن توی سرزمینی بودن که از برف درست شده بود
شوگا به ات نگاه کرد که موهاش سفید وچشماش آبی شده بود و لباس سفید قشنگی تنش بود
شوگا :چرا این شکلی شدی
ات:من ملکه سرزمین برفی هستمو تو هم پادشاه
شوگا به خودش توی آیینه ای که اونجا بود نگاه کرد خودش هم مثل ات شده بود
شوگا :مطمعنی که میخوای من پادشاهت باشم
ات:اگه مطمعن نبودم تو اینجا نبودی
....................................
شوگا دست دخترو گرفتو کشیدش توی بغلش و یه بوسه عاشقانه رو آغاز کرد
پایان
نظرتون چیه
بازم تک پارتی بزارم ؟؟
۵۶.۷k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.