یادرنده ران ریندو
تو ی بچه خوب و باادب بودی تازگیاه به روپونگی آمده بودی بعد بچه های مدرسه چون بچه خوبی بودی تو رو به دوره همی دعوت کردن تو هم رفتی یکمی لباست باز بود بعد تو با رینا هایتانی دوست بودی
ویو ت/ا
وقتی رفتی داخل کنار رینا نشستی
رینا: چه خبرا دختر
ت/ا:هیچی چون گفتی آمدم
رینا: میگم تو که از بازی هایی که قراره انجام بشه نمی ترسی مثل جرعت حقیقت یا غیره
ت/ا :نه ترس ندارد که
رینا: باشه پس اینی که مو هاشو بافته و بقلیشم که عینک داره داداشم هستن وقتی تو بازی به مشکل بر خوردی بهم بگو کمکت میکنم
ت/ا:هم باشه بهترین دوستم ولی من میتونم هوای خودمو داشته باشم نیازی نیست کمکم کنی
ران:اووو ترسیدم نکشی منو راستی من ران هستم
ت/ا:😐من فکر کردوم دختری
ران:💢آخه به من میخوره که دختر باشم
ت/ا:خوب آره ولی من ت/ا هستم از آشنایی باهات خوشوقتم
ریندو:داره جر میخوره از خنده وای دختر عجب تیکه ای پروندی من ریندوم
ران:مرگ به داداش خودت میخندی💢
ولی ازت خوشم آمد
ریندو:گرفتن گوشی تو
ت/ا:هام میشه گوشیمو پس بدی
ریندو:میخوام شماره ی گوشیمو تو گوشیت ذخیره کنم روشم مینویسم خوشتیپ و روی شماره ران رو خودت بگو
ت/ا:همم آها بنویس آنه شرلی
ریندو و رینا جرررر
ران:😑
خوب شروع شد
ران:بسه بابا بازی شروع شد
یامی کسیه که بطری رو میچرخونه
افتاد به رینا ت/ا
رینا:خنده ی شیطانی جرعت یا حقیقت
ت/ا:همم جرعت
رینا:همه شنیدین چی گفت خوب پاشو دو تا داداشم و بوس کن
ت/ا:چی پس کرم ریزون تو بودی عی نامرد بعدش همه باهم گفتن بوسش کن بوسش کن
ران ریندو:ما مشکلی نداریم نگران نباش ی بوسه سادست
ت/ا:داد زدی بوس کردن کجاس سادست آخه
بعد گفتن بوسش کن بوسش کن
ت/ا:انگار چارهای نیست پس بلند شدی جلوی ریندو خم شدی آروم و ملایم بوسش کردی بعد مرز سرخی رو رد کردی
ران: خوب نوبت منه ران پاشد یقه لباستو گرفت محکم لباتو بوسید که مزه ی خون تو دهن جرخید بعد ولت کرد
ت/ا:اخخخخخ لبای قشنگم
یامی بطری رو چرخوند افتاد ت/ا ران
ت/ا:الان وقت انتقامهههه
ران:بدون هیچ حرفی گفت جرعت
ت/ا: ها از عمد گفت جرعت پس پاشو رینا و بنداز تو استخر
رینا:بلند شدن توسط ران و پرت شدن در آب
رینا:خیلی نامردییببین
همه جرررررررر
بعدش که تموم شد همه رفتن رینا همونجه پیش یامی موند جون لباسش خیس بود
ران:ت/ا میخوای تا خونه باهات بیام
ت/ا: عه خیلی ممنون زحمت نشه
ریندو:نه بابا زحمت چیه
ران ریندو در ذهن:بذار تنها بشیم تو رو برای خودمون میکنیم
رسیدن به کوچه یکمی تاریک بود تنگ هم بود بعد تای قدم ور داشتی کوبیده شدی به دیوار ران بود
ت/ا:چیکار میکنی ران ترسیده
ران:هه آنقدر خری که دو تا پسری رو که تازه باهاشون آشنا شدی رو میبری داخل کوچه به این تاریک
ریندو:آنیکی اذیتش نکن بذارمن بفهمونمش
ویو ت/ا
وقتی رفتی داخل کنار رینا نشستی
رینا: چه خبرا دختر
ت/ا:هیچی چون گفتی آمدم
رینا: میگم تو که از بازی هایی که قراره انجام بشه نمی ترسی مثل جرعت حقیقت یا غیره
ت/ا :نه ترس ندارد که
رینا: باشه پس اینی که مو هاشو بافته و بقلیشم که عینک داره داداشم هستن وقتی تو بازی به مشکل بر خوردی بهم بگو کمکت میکنم
ت/ا:هم باشه بهترین دوستم ولی من میتونم هوای خودمو داشته باشم نیازی نیست کمکم کنی
ران:اووو ترسیدم نکشی منو راستی من ران هستم
ت/ا:😐من فکر کردوم دختری
ران:💢آخه به من میخوره که دختر باشم
ت/ا:خوب آره ولی من ت/ا هستم از آشنایی باهات خوشوقتم
ریندو:داره جر میخوره از خنده وای دختر عجب تیکه ای پروندی من ریندوم
ران:مرگ به داداش خودت میخندی💢
ولی ازت خوشم آمد
ریندو:گرفتن گوشی تو
ت/ا:هام میشه گوشیمو پس بدی
ریندو:میخوام شماره ی گوشیمو تو گوشیت ذخیره کنم روشم مینویسم خوشتیپ و روی شماره ران رو خودت بگو
ت/ا:همم آها بنویس آنه شرلی
ریندو و رینا جرررر
ران:😑
خوب شروع شد
ران:بسه بابا بازی شروع شد
یامی کسیه که بطری رو میچرخونه
افتاد به رینا ت/ا
رینا:خنده ی شیطانی جرعت یا حقیقت
ت/ا:همم جرعت
رینا:همه شنیدین چی گفت خوب پاشو دو تا داداشم و بوس کن
ت/ا:چی پس کرم ریزون تو بودی عی نامرد بعدش همه باهم گفتن بوسش کن بوسش کن
ران ریندو:ما مشکلی نداریم نگران نباش ی بوسه سادست
ت/ا:داد زدی بوس کردن کجاس سادست آخه
بعد گفتن بوسش کن بوسش کن
ت/ا:انگار چارهای نیست پس بلند شدی جلوی ریندو خم شدی آروم و ملایم بوسش کردی بعد مرز سرخی رو رد کردی
ران: خوب نوبت منه ران پاشد یقه لباستو گرفت محکم لباتو بوسید که مزه ی خون تو دهن جرخید بعد ولت کرد
ت/ا:اخخخخخ لبای قشنگم
یامی بطری رو چرخوند افتاد ت/ا ران
ت/ا:الان وقت انتقامهههه
ران:بدون هیچ حرفی گفت جرعت
ت/ا: ها از عمد گفت جرعت پس پاشو رینا و بنداز تو استخر
رینا:بلند شدن توسط ران و پرت شدن در آب
رینا:خیلی نامردییببین
همه جرررررررر
بعدش که تموم شد همه رفتن رینا همونجه پیش یامی موند جون لباسش خیس بود
ران:ت/ا میخوای تا خونه باهات بیام
ت/ا: عه خیلی ممنون زحمت نشه
ریندو:نه بابا زحمت چیه
ران ریندو در ذهن:بذار تنها بشیم تو رو برای خودمون میکنیم
رسیدن به کوچه یکمی تاریک بود تنگ هم بود بعد تای قدم ور داشتی کوبیده شدی به دیوار ران بود
ت/ا:چیکار میکنی ران ترسیده
ران:هه آنقدر خری که دو تا پسری رو که تازه باهاشون آشنا شدی رو میبری داخل کوچه به این تاریک
ریندو:آنیکی اذیتش نکن بذارمن بفهمونمش
۶۹۵
۲۲ شهریور ۱۴۰۳