فصل دوم پارت ۳
و هوا هم سر بود ...
وقتی از آب بیرون اومدم ... داشتم مثل چیزی میلرزیرم 😬😬
خیلی اعصابم خورد شد و با صدای بلند رو به تهیونگ گفتم : یا... تو پیش خودت چی فکر کردی پسره چشم سفید من یکم رو تو آب ریختم تو منو انداختی تو استخر
تهیونگ : تازه بهت رحم کردم تو آب یخ ریختم روی من و منم تورو انداختم تو آب استخر که نه سرده نه گرم آبش ولمه
من : پس چرا من دارم از سرما میلرزم 😬😑🥴
تهیونگ : نمیدونم این دیگه مشکل من نیست 😄😋😛
بعد رفت داخل :
من : میکشم کیم تهیونگ 😡🤬
تهیونگ : رفتم واسش لباس بیارم تا نمیره از سرما من که نه آب سرو احساس میکنم نه آب سرد رو کلا احساسی ندارم نمیدونم چرا آب ریختم روش
ولی حال داد 😅😅🤣😂
وقتی از آب بیرون اومدم ... داشتم مثل چیزی میلرزیرم 😬😬
خیلی اعصابم خورد شد و با صدای بلند رو به تهیونگ گفتم : یا... تو پیش خودت چی فکر کردی پسره چشم سفید من یکم رو تو آب ریختم تو منو انداختی تو استخر
تهیونگ : تازه بهت رحم کردم تو آب یخ ریختم روی من و منم تورو انداختم تو آب استخر که نه سرده نه گرم آبش ولمه
من : پس چرا من دارم از سرما میلرزم 😬😑🥴
تهیونگ : نمیدونم این دیگه مشکل من نیست 😄😋😛
بعد رفت داخل :
من : میکشم کیم تهیونگ 😡🤬
تهیونگ : رفتم واسش لباس بیارم تا نمیره از سرما من که نه آب سرو احساس میکنم نه آب سرد رو کلا احساسی ندارم نمیدونم چرا آب ریختم روش
ولی حال داد 😅😅🤣😂
۲۰.۵k
۲۵ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.