Part 10
ویو کوک :
رسیدیم ، پیاده شدیم و سلام احوالپرسی پرسی کردیم( با یجی و جکسون )
& داداش من میرم زود برمیگردم ( روبه کوک )
_ کجا ؟
& دنبال....( حرفش نصفه موند )
_ اوففف بری دیگه برنگردی ( منظور فلیکس دوست دخترش بود کوک هم مسخرش کرد که هنوز باهاشه )
میخواست بره سوار ماشینش شه که یک ماشین با سرعت زد جلومون ترمز کرد .
دوتا دختر ازش پیاده شدن و بله ، ات و ریوجین .
راستش خیلی خفن بودن ولی .... جئون چه زری میزنی اه توعم. ولی مثل اینکه فلیکس هم خیلی محو ریوجین شده 🤭
تو فکر بودم که دیدم یک ماشین دیگه هم پشتمون وایستاد و یک دختره ازش پیاده شد . یانگ هه این ؟
_ چقدر دوست دخترت حلال زاده ست ( پوکر رو به فلیکس )
فلیکس چشم غره ای بهم رفت ، در ماشینش رو بست و
& سلامم بیب ( جذاب )
$ سلام ددی ( لوس )
ویو نویسنده :
ریوجین توی ماشینی رو که هه این ازش پیاده شده بود نگاهی انداخت و
* میتونم بپرسم با کی اومدی ( پوکر رو به هه این )
$ فضولی به تو نیومده ( پوزخند )
* حق داری لو ندی که دوست پسرت رسوندت ( جدی )
( یجی با ^^ و جکسون با @ )
^^ هی بچه ها بهتر نیست دیگه حرکت کنیم ؟( لبخند برای جمع کردن ماجرا )
+ حق با یجیه
همگی سوار جت شخصیش شدن و حرکت کردن .( چمدونا و اینا هم راست و ریست کردن )
( چند ساعت بعد ، ججو )
ویو ات :
بالاخره بعد ۲ ساعت رسیدیم ، پیاده شدیم و رفتیم به ویلایی که یجی برای محل اقامتمون در نظر گرفته بود. توی راه بیشتر با یجی و جکسون آشنا شدم . یجی خیلی دختر خوب و مهربونیه. جکسون هم به نظر پسر بدی نمیاد.
وقتی رسیدیم به ویلا وسایلمون رو گرفتیم و رفتیم به اتاق هامون .
چون اتاقا زیاد بود هرکسی توی یک اتاق میخوابید ولی فلیکس و هه این میخواستن باهم بخوابن. اتاق ها طبقه دوم بودن که طبقه دوم هم دو قسمت داشت. اتاق من و ریوجین کنار هم بود و اتاق فلیکس و هه این اتاق اونوری ریوجین بود. اون طرف دیگه هم اتاق های جونگ کوک ، جکسون و یجی بود.
وقتی با ریوجین رفتیم بالا
* ات ، اصلا حس خوبی نسبت به اون جکسون ندارم ، همینطور هه این
+ نگران نباش فقط ۴ روزه ، انقدر هم فاز بد نده ، به نظر نمیاد جکسون پسر بدی باشه ، درباره هه این هم ، رو مخه ولی سعی کن باهاش کنار بیای .
همه رفتن توی اتاق هاشون و بعد اینکه یکم خستگی در کردیم رفتیم بیرون گشت و گذار و خرید . من و ریوجین و یجی رفتیم لباس و اکسسوری خریدیم ، فلیکس و هه این رفتن برای هم لباس و ساعت خریدن ، جونگ کوک و جکسون هم همش باهم حرف میزدن . راستش به نظرم ریوجین درباره جکسون راست میگفت راست میگفت...
( شب ساعت ۹ ، ویلا )
همگی بعد از یکعالمه خرید و گشت و گذار و خوراکی خوردن خسته و کوفته برگشتیم ویلا .
@ نظرتون چیه یکم نوشیدنی بزنیم بر بدن ؟ چیزی داری یجی ؟
^^ اوهوم ، ویسکی میخورین ؟
.......
دوستان میدونم داره مسخره پیش میره ولییییی یک سری برنامه براش دارم
با تشکر 🌷🌼
و شرایط هم ۱۲ تا لایک 🥰⭐
رسیدیم ، پیاده شدیم و سلام احوالپرسی پرسی کردیم( با یجی و جکسون )
& داداش من میرم زود برمیگردم ( روبه کوک )
_ کجا ؟
& دنبال....( حرفش نصفه موند )
_ اوففف بری دیگه برنگردی ( منظور فلیکس دوست دخترش بود کوک هم مسخرش کرد که هنوز باهاشه )
میخواست بره سوار ماشینش شه که یک ماشین با سرعت زد جلومون ترمز کرد .
دوتا دختر ازش پیاده شدن و بله ، ات و ریوجین .
راستش خیلی خفن بودن ولی .... جئون چه زری میزنی اه توعم. ولی مثل اینکه فلیکس هم خیلی محو ریوجین شده 🤭
تو فکر بودم که دیدم یک ماشین دیگه هم پشتمون وایستاد و یک دختره ازش پیاده شد . یانگ هه این ؟
_ چقدر دوست دخترت حلال زاده ست ( پوکر رو به فلیکس )
فلیکس چشم غره ای بهم رفت ، در ماشینش رو بست و
& سلامم بیب ( جذاب )
$ سلام ددی ( لوس )
ویو نویسنده :
ریوجین توی ماشینی رو که هه این ازش پیاده شده بود نگاهی انداخت و
* میتونم بپرسم با کی اومدی ( پوکر رو به هه این )
$ فضولی به تو نیومده ( پوزخند )
* حق داری لو ندی که دوست پسرت رسوندت ( جدی )
( یجی با ^^ و جکسون با @ )
^^ هی بچه ها بهتر نیست دیگه حرکت کنیم ؟( لبخند برای جمع کردن ماجرا )
+ حق با یجیه
همگی سوار جت شخصیش شدن و حرکت کردن .( چمدونا و اینا هم راست و ریست کردن )
( چند ساعت بعد ، ججو )
ویو ات :
بالاخره بعد ۲ ساعت رسیدیم ، پیاده شدیم و رفتیم به ویلایی که یجی برای محل اقامتمون در نظر گرفته بود. توی راه بیشتر با یجی و جکسون آشنا شدم . یجی خیلی دختر خوب و مهربونیه. جکسون هم به نظر پسر بدی نمیاد.
وقتی رسیدیم به ویلا وسایلمون رو گرفتیم و رفتیم به اتاق هامون .
چون اتاقا زیاد بود هرکسی توی یک اتاق میخوابید ولی فلیکس و هه این میخواستن باهم بخوابن. اتاق ها طبقه دوم بودن که طبقه دوم هم دو قسمت داشت. اتاق من و ریوجین کنار هم بود و اتاق فلیکس و هه این اتاق اونوری ریوجین بود. اون طرف دیگه هم اتاق های جونگ کوک ، جکسون و یجی بود.
وقتی با ریوجین رفتیم بالا
* ات ، اصلا حس خوبی نسبت به اون جکسون ندارم ، همینطور هه این
+ نگران نباش فقط ۴ روزه ، انقدر هم فاز بد نده ، به نظر نمیاد جکسون پسر بدی باشه ، درباره هه این هم ، رو مخه ولی سعی کن باهاش کنار بیای .
همه رفتن توی اتاق هاشون و بعد اینکه یکم خستگی در کردیم رفتیم بیرون گشت و گذار و خرید . من و ریوجین و یجی رفتیم لباس و اکسسوری خریدیم ، فلیکس و هه این رفتن برای هم لباس و ساعت خریدن ، جونگ کوک و جکسون هم همش باهم حرف میزدن . راستش به نظرم ریوجین درباره جکسون راست میگفت راست میگفت...
( شب ساعت ۹ ، ویلا )
همگی بعد از یکعالمه خرید و گشت و گذار و خوراکی خوردن خسته و کوفته برگشتیم ویلا .
@ نظرتون چیه یکم نوشیدنی بزنیم بر بدن ؟ چیزی داری یجی ؟
^^ اوهوم ، ویسکی میخورین ؟
.......
دوستان میدونم داره مسخره پیش میره ولییییی یک سری برنامه براش دارم
با تشکر 🌷🌼
و شرایط هم ۱۲ تا لایک 🥰⭐
۴.۲k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.