ماه روشن من فصل 2 پارت اخر
هلیا
وقتی رفتیم داخل خونه دیدم جینا امد به پام افتاد
جینا:هق هق هلیا تروخداااا منو ببخش لطفا من غلط کردم خانم من معذرت میخوام لطفا بخاطر اقای پارک منو ببخشین
هلیا:فقط بخاطر جیمین میبخشمت فهمیدی
جینا:باس دیگه این اتفاق ها نمیوفته
جینا بعد اون روز بخاطر ضربه های جیمین مرد
2 سال بعد
جیمین
سلام منم جیمین الان 37 سالمه و هلیا 24 الان ما صاحب یک پسر کوچولو به اسم یون وو شدیم و یون وو الان 1 سالشه زندگی من سخت گذشت اما اخر هر چیزی که بخوای قشنگ تموم میشه اینم از این زندگی که با هزارتا اتفاق گذشت وبا یه عالمه عشق تموم شدش بهار من نه گلاش پژمرده شد و نه خم
زمین سرسبز من نه سوخت و نه زشت شد چون با هلیا ساختمش و الان منو هلیا یه خانواده 3 تایی داریم
•.:°❀×═════════×❀°:.•
تمام🥲
اینم از رمان اول من رمانی که باهاش زندگی کردم نفص کشیدم بچه ها من گفتم تموم نمیشه ولی نمیدونستم چطوری این همه باید ادامش بدم🤍😅
منتظر یه رمان خاص از جیمین شی باشید(:
وقتی رفتیم داخل خونه دیدم جینا امد به پام افتاد
جینا:هق هق هلیا تروخداااا منو ببخش لطفا من غلط کردم خانم من معذرت میخوام لطفا بخاطر اقای پارک منو ببخشین
هلیا:فقط بخاطر جیمین میبخشمت فهمیدی
جینا:باس دیگه این اتفاق ها نمیوفته
جینا بعد اون روز بخاطر ضربه های جیمین مرد
2 سال بعد
جیمین
سلام منم جیمین الان 37 سالمه و هلیا 24 الان ما صاحب یک پسر کوچولو به اسم یون وو شدیم و یون وو الان 1 سالشه زندگی من سخت گذشت اما اخر هر چیزی که بخوای قشنگ تموم میشه اینم از این زندگی که با هزارتا اتفاق گذشت وبا یه عالمه عشق تموم شدش بهار من نه گلاش پژمرده شد و نه خم
زمین سرسبز من نه سوخت و نه زشت شد چون با هلیا ساختمش و الان منو هلیا یه خانواده 3 تایی داریم
•.:°❀×═════════×❀°:.•
تمام🥲
اینم از رمان اول من رمانی که باهاش زندگی کردم نفص کشیدم بچه ها من گفتم تموم نمیشه ولی نمیدونستم چطوری این همه باید ادامش بدم🤍😅
منتظر یه رمان خاص از جیمین شی باشید(:
۱۳.۲k
۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.