پارت یازدهم invisible husband
م ، ن : سرورم آماده شو امشب مهمون داریم
+ میتونم بپرسم کی هستن ؟
م ، ن : بله
+ خب کی هستن ؟
م ، ن : دوست جدید پدرت به همراه خانواده
+برای چی ؟
م ، ن : شب میفهمی حالا هم برو آماده شو
+ چشم
نیونا با صورتی ناراحت به سمت اتاقش رفت و تهیونگو صدا زد
+ تهیونگ .......
ملکه به اربابش نیاز داره .......
ویکتور ........
یاااااا کجایی پس 🥺
بچه ها شما نمیدونید باباتون کجاست ؟
با حس ناراحتی بیشترش فهمید بچه ها هم خبری ندارند
پس ناراحت شروع کرد به آماده شدن
بعد از آماده شدن پایین رفت و کمک مامانش شروع کرد به چیدن شیرینی ها
بعد گذشت دو دقیقه صدای در اومد اجوما درو باز کرد و نیونا با دیدن فرد جذاب روبه روش پشماش و برگاش و پراش همه با هم ریخت البته که این حسم دو طرفه بود برای شخص اون طرف در
اسپویل :
( بهتره بچه ها راجب قدرت ماوراءالطبیعه ما نشن ، اینطوری راحت تر باهم زندگی میکنند)
این متن مکالمه بین خانواده ها بود
+ میتونم بپرسم کی هستن ؟
م ، ن : بله
+ خب کی هستن ؟
م ، ن : دوست جدید پدرت به همراه خانواده
+برای چی ؟
م ، ن : شب میفهمی حالا هم برو آماده شو
+ چشم
نیونا با صورتی ناراحت به سمت اتاقش رفت و تهیونگو صدا زد
+ تهیونگ .......
ملکه به اربابش نیاز داره .......
ویکتور ........
یاااااا کجایی پس 🥺
بچه ها شما نمیدونید باباتون کجاست ؟
با حس ناراحتی بیشترش فهمید بچه ها هم خبری ندارند
پس ناراحت شروع کرد به آماده شدن
بعد از آماده شدن پایین رفت و کمک مامانش شروع کرد به چیدن شیرینی ها
بعد گذشت دو دقیقه صدای در اومد اجوما درو باز کرد و نیونا با دیدن فرد جذاب روبه روش پشماش و برگاش و پراش همه با هم ریخت البته که این حسم دو طرفه بود برای شخص اون طرف در
اسپویل :
( بهتره بچه ها راجب قدرت ماوراءالطبیعه ما نشن ، اینطوری راحت تر باهم زندگی میکنند)
این متن مکالمه بین خانواده ها بود
۶.۳k
۰۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.