پارت آخر جواب :
پارت آخر جواب :
ز – حال که دانستیم خداوند را نشانههایی (اسمهایی) است که با آنها شناخته میشود و با آنها خوانده میشود و این نشانهها هر چه کاملتر باشند برترند و اسم اعظم همان نشانهی برتر خداوند، یعنی انسانهای کامل، یعنی وجود مقدس معصومین علیهمالسلام هستند و در قرآن کریم مکرر به «اسمهای خدا» اشاره و تأکید شده است، به تاریخ بر میگردیم تا ببینیم که مردم جاهل و متعصب و منافق، با خود وجود و مصادیق «اسم» خدا چه کردند که با لفظش چه کنند؟ آیا آنان که صاحب اسم، روح اسم، مصداق اسم را تحمل نیاورده و آن چنان امیرالمؤمنین (ع) و سایر ائمه را ترور و خاندان آنها را در طول تاریخ قتل عام کردند، به لفظ و واژهی «اسم» احترام میگذاشتند و قرآن کتابت شده را به خاطر این اسمها نابود نمیکردند؟!
آیا اگر «اسم» علی علیهالسلام یا دیگر ائمه در قرآن کریم به صورت مستقیم میآمد، مسلماننماهایی که شخص آنها را کنار گذاشته و به نام اسلام کشتند، قرآن را تحریف نمیکردند؟! پس باید که این اسمها در حفاظ مطرح میشد که شد. مضاف بر این که چنان چه لفظ «محمد ص» آن قدر معرف شخصیت ایشان نیست که واژههایی چون نبی یا رسول معرف است، لفظ «علی»، «حسن»، «حسین» و ... علیهم السلام نیز آن قدر تبیین کننده و معرف شخصیت امام نیست که واژههایی چون: ولی، امام، نور، هادی، میزان و ...، معرف شخصیت آنهاست. لذا وقتی قرآن کریم میفرماید: به همراه کتاب و رسول، میزان نازل کردم و نور نازل کردم،لازم است که مسلمان بیاندیشد که رسول و کتاب را دانستیم، حال میزان و نور کدام است؟ و آن را بر طبق دستور خداوند کریم و حکم قرآن مجید از رسول بپرسد.
ح – قرآن کریم، لفظ و کلام است و به همین جهت «کلام الله» نام دارد و بدیهی است که لفظ و کلام برای هدایت کافی نیست و قدرت هدایت انسان را ندارد. بلکه روح قرآن که همان «انسان کامل – معصوم» است هدایتگر است. لذا قرآن کریم چنان چه دستور به اطاعت و تبعیت از رسول میدهد، به تبعیت از «نوری» که به همراه رسول نازل شده است نیز دستور میدهد. پس مسلمان باید از خود ایشان بپرسد که این «نور» کیست؟
«الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (الأعراف - 157)
ترجمه: (مؤمنین و اصحاب حضرت رسول اکرم ص)، همانهایی كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى» پيروى مىكنند پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مىيابند آنها را به معروف دستور مىدهد، و از منكر باز ميدارد، اشياء پاكيزه را براى آنها حلال مىشمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مىدارد، پس كسانى كه به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش كردند، و از نورى كه با او نازل شده پيروى نمودند، آنان رستگارانند.
منبع سایت ایکس شبهه ( مقدمه رو ننوشتم ولی اگر دوست دارید بدونید چنین چیزی نوشته شده بود:: این سؤال یا شبهه، سال گذشته نیز به کثرت تمام اشاعه شده بود که پاسخ آن درج شد و اخیراً مجدد اشاعه شده است. لذا با توجه به اهمیت سؤال، لازم است به نکات ذیل با دقت و درایت کامل توجه گردد:)
منبع ایکس شبهه
ز – حال که دانستیم خداوند را نشانههایی (اسمهایی) است که با آنها شناخته میشود و با آنها خوانده میشود و این نشانهها هر چه کاملتر باشند برترند و اسم اعظم همان نشانهی برتر خداوند، یعنی انسانهای کامل، یعنی وجود مقدس معصومین علیهمالسلام هستند و در قرآن کریم مکرر به «اسمهای خدا» اشاره و تأکید شده است، به تاریخ بر میگردیم تا ببینیم که مردم جاهل و متعصب و منافق، با خود وجود و مصادیق «اسم» خدا چه کردند که با لفظش چه کنند؟ آیا آنان که صاحب اسم، روح اسم، مصداق اسم را تحمل نیاورده و آن چنان امیرالمؤمنین (ع) و سایر ائمه را ترور و خاندان آنها را در طول تاریخ قتل عام کردند، به لفظ و واژهی «اسم» احترام میگذاشتند و قرآن کتابت شده را به خاطر این اسمها نابود نمیکردند؟!
آیا اگر «اسم» علی علیهالسلام یا دیگر ائمه در قرآن کریم به صورت مستقیم میآمد، مسلماننماهایی که شخص آنها را کنار گذاشته و به نام اسلام کشتند، قرآن را تحریف نمیکردند؟! پس باید که این اسمها در حفاظ مطرح میشد که شد. مضاف بر این که چنان چه لفظ «محمد ص» آن قدر معرف شخصیت ایشان نیست که واژههایی چون نبی یا رسول معرف است، لفظ «علی»، «حسن»، «حسین» و ... علیهم السلام نیز آن قدر تبیین کننده و معرف شخصیت امام نیست که واژههایی چون: ولی، امام، نور، هادی، میزان و ...، معرف شخصیت آنهاست. لذا وقتی قرآن کریم میفرماید: به همراه کتاب و رسول، میزان نازل کردم و نور نازل کردم،لازم است که مسلمان بیاندیشد که رسول و کتاب را دانستیم، حال میزان و نور کدام است؟ و آن را بر طبق دستور خداوند کریم و حکم قرآن مجید از رسول بپرسد.
ح – قرآن کریم، لفظ و کلام است و به همین جهت «کلام الله» نام دارد و بدیهی است که لفظ و کلام برای هدایت کافی نیست و قدرت هدایت انسان را ندارد. بلکه روح قرآن که همان «انسان کامل – معصوم» است هدایتگر است. لذا قرآن کریم چنان چه دستور به اطاعت و تبعیت از رسول میدهد، به تبعیت از «نوری» که به همراه رسول نازل شده است نیز دستور میدهد. پس مسلمان باید از خود ایشان بپرسد که این «نور» کیست؟
«الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (الأعراف - 157)
ترجمه: (مؤمنین و اصحاب حضرت رسول اکرم ص)، همانهایی كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى» پيروى مىكنند پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مىيابند آنها را به معروف دستور مىدهد، و از منكر باز ميدارد، اشياء پاكيزه را براى آنها حلال مىشمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مىدارد، پس كسانى كه به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش كردند، و از نورى كه با او نازل شده پيروى نمودند، آنان رستگارانند.
منبع سایت ایکس شبهه ( مقدمه رو ننوشتم ولی اگر دوست دارید بدونید چنین چیزی نوشته شده بود:: این سؤال یا شبهه، سال گذشته نیز به کثرت تمام اشاعه شده بود که پاسخ آن درج شد و اخیراً مجدد اشاعه شده است. لذا با توجه به اهمیت سؤال، لازم است به نکات ذیل با دقت و درایت کامل توجه گردد:)
منبع ایکس شبهه
۴.۱k
۰۴ فروردین ۱۴۰۱