پارت۵....فیک کوک
با کوک وجیمین وتهیونگ بودیم که دیدم ات داره با دوستاش میره
×:نونا
+:ی لحظه بله
×:جایی میرین؟
+:آره داریم میریم کافه
×:کی میاین خونه؟
=:تاساعت ۶ بیرونیم
×:عام ما میخواستیم بریم استخر گفتیم شما سه تام بیاین ساعت شیش میریم اگه میخوایین بیایم تا ساعت شیش عمارت ما باشین
+:باشه
*ات و هانی و سانا رفتن*
ج:خب من برم اول خونه مایوم رو آماده کنم بعد بیام
×:اوکی بای...اا کوک تو چرا با ات سردی؟
_:اینو باید تو از ات بپرسی شوگا
*ساعت ۶ بود که ات و بچها رفتن پیش شوگااینا بعد رفتن به استخر ات رفت مایو شو پوشید و موقع رفتن به سمت استخر کوک رو دید*
+:کوک
_:....
+:کوک با توام
_:چی میگی؟(سرد)
+:چرا بامن قهری؟
_:من باهات قهر نیستم(سرد)
+:هستی..ببین دلیلش هرچیه بگو ما تا مدتی توی خونه زندگی میکنیم پس نمیخوام ناراحتی به وجود بیاد
_:ات دوسم داری؟
+:چ.چ.چی م.م.ی.گی ی.یهو؟
_:مثل قبل عاشقمی راستشو بگو؟
+:خ.خ.خب م.م.من
ج:نمیخوایین بیاین؟
+:اومدیم...
روی مایوم ی کت انداخته بودم کسی مایوم رو ندیده رفتم دم استخر و رفتم تو اب و سریع کتو دراوردم ک تهیونگ اومد پیشم
ت:ات فک نکن ندیدم مایوت خیلی بازه
(بقیه جز ته و ات و کوک هنوز دارن مایو میپوشن)
+:خ.خب تو ابم دیده نمیشه
ت:ولی من میبینم،همه جاتو میبینم بیبی گرل...ترسیدی؟شوخی کردم فقط میخواستم ببینم واکنشت چیه(خنده)
+:یا تهیونگگگگ
_:تو کی باشی که بخای با ات شوخی کنی تهیونگ؟(عصبی داد)
ت:دوست پسرشم مشکلی داره؟
_:مثلا چون دوست پسرشی میتونی هر کاری کنی؟
+:ک.ک.کوک چ.چی م.م.میگی
ت:کوک چه مرگته بنال ببینم ات مال منه با خواست خودش پس تو خفه شو(داد)
_:ات انگار فراموش کردی بگی صاحبت کیه(عربده عصبی)
اینجاس بگم خمارییییییییی...
خبببب میخوام دو سه روز تو خماری بزارمتون مایلین؟؟؟؟
×:نونا
+:ی لحظه بله
×:جایی میرین؟
+:آره داریم میریم کافه
×:کی میاین خونه؟
=:تاساعت ۶ بیرونیم
×:عام ما میخواستیم بریم استخر گفتیم شما سه تام بیاین ساعت شیش میریم اگه میخوایین بیایم تا ساعت شیش عمارت ما باشین
+:باشه
*ات و هانی و سانا رفتن*
ج:خب من برم اول خونه مایوم رو آماده کنم بعد بیام
×:اوکی بای...اا کوک تو چرا با ات سردی؟
_:اینو باید تو از ات بپرسی شوگا
*ساعت ۶ بود که ات و بچها رفتن پیش شوگااینا بعد رفتن به استخر ات رفت مایو شو پوشید و موقع رفتن به سمت استخر کوک رو دید*
+:کوک
_:....
+:کوک با توام
_:چی میگی؟(سرد)
+:چرا بامن قهری؟
_:من باهات قهر نیستم(سرد)
+:هستی..ببین دلیلش هرچیه بگو ما تا مدتی توی خونه زندگی میکنیم پس نمیخوام ناراحتی به وجود بیاد
_:ات دوسم داری؟
+:چ.چ.چی م.م.ی.گی ی.یهو؟
_:مثل قبل عاشقمی راستشو بگو؟
+:خ.خ.خب م.م.من
ج:نمیخوایین بیاین؟
+:اومدیم...
روی مایوم ی کت انداخته بودم کسی مایوم رو ندیده رفتم دم استخر و رفتم تو اب و سریع کتو دراوردم ک تهیونگ اومد پیشم
ت:ات فک نکن ندیدم مایوت خیلی بازه
(بقیه جز ته و ات و کوک هنوز دارن مایو میپوشن)
+:خ.خب تو ابم دیده نمیشه
ت:ولی من میبینم،همه جاتو میبینم بیبی گرل...ترسیدی؟شوخی کردم فقط میخواستم ببینم واکنشت چیه(خنده)
+:یا تهیونگگگگ
_:تو کی باشی که بخای با ات شوخی کنی تهیونگ؟(عصبی داد)
ت:دوست پسرشم مشکلی داره؟
_:مثلا چون دوست پسرشی میتونی هر کاری کنی؟
+:ک.ک.کوک چ.چی م.م.میگی
ت:کوک چه مرگته بنال ببینم ات مال منه با خواست خودش پس تو خفه شو(داد)
_:ات انگار فراموش کردی بگی صاحبت کیه(عربده عصبی)
اینجاس بگم خمارییییییییی...
خبببب میخوام دو سه روز تو خماری بزارمتون مایلین؟؟؟؟
۵.۰k
۱۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.