My step father 5,last
Part five 5
فیک جین...
دست کوچولوی ات و تو دستاش محکم گرفت و سمت کیک بردتش... کیک چهار طبقه بود و روش عکسی بود ک جین در حال بوسیدن گونه ی ات بود و ات درحال خندیدن...
اول ب جین نگاه کرد و بعد ب شمع چشم دوخت... چشمهاشو بست و ارزو کرد... بعد از باز کردن همه ی کادوها، رسیدن به کادوی جین... جین، ی دستشو روی کمر ات و اون یکی دستشو روی صورت ات گذاشت...
_کادوی من اشیا نیست... نمیدونم از کادوم خوشت بیاد یا ن، ولی مجبوری تحملش کنی...
چشماشو بست، توی دلش تا سه شمرد و بلافاصله لبهاشو روی لبهای ات گذاشت... هیچ حرکتی نکرد تا ری اکشن ات و بفهمه... چون اولین بوسشون بود، نمیخواست خرابش کنه... برای همین شروع کرد ب بوسیدن ات... تقریبا همه ی دخترهای اونجا ک رو جین کراش بودن دهانشون باز مونده بود... البته ب غیر از لیا و یونا...
همه منتظر نگاهشون میکردن تا ری اکشن بعدیشون و ببینین...
وقتی بالاخره نفس کم اوردن، توی چشمای هم عمیق خیره شدن...
+دوست دارم، دختر کوچولوم!!...
×ماما... تو عاشق پاپات شدی، ینی من بزرگ بشم با بابا سوکجین ازدواج میکنم؟
جین و ات ی نگاه پر معنی بهم کردن و بعد ب هانول نگاه کردن...
+عزیزم تو غلط میکنی;) بابات برای منه!
فیک جین...
دست کوچولوی ات و تو دستاش محکم گرفت و سمت کیک بردتش... کیک چهار طبقه بود و روش عکسی بود ک جین در حال بوسیدن گونه ی ات بود و ات درحال خندیدن...
اول ب جین نگاه کرد و بعد ب شمع چشم دوخت... چشمهاشو بست و ارزو کرد... بعد از باز کردن همه ی کادوها، رسیدن به کادوی جین... جین، ی دستشو روی کمر ات و اون یکی دستشو روی صورت ات گذاشت...
_کادوی من اشیا نیست... نمیدونم از کادوم خوشت بیاد یا ن، ولی مجبوری تحملش کنی...
چشماشو بست، توی دلش تا سه شمرد و بلافاصله لبهاشو روی لبهای ات گذاشت... هیچ حرکتی نکرد تا ری اکشن ات و بفهمه... چون اولین بوسشون بود، نمیخواست خرابش کنه... برای همین شروع کرد ب بوسیدن ات... تقریبا همه ی دخترهای اونجا ک رو جین کراش بودن دهانشون باز مونده بود... البته ب غیر از لیا و یونا...
همه منتظر نگاهشون میکردن تا ری اکشن بعدیشون و ببینین...
وقتی بالاخره نفس کم اوردن، توی چشمای هم عمیق خیره شدن...
+دوست دارم، دختر کوچولوم!!...
×ماما... تو عاشق پاپات شدی، ینی من بزرگ بشم با بابا سوکجین ازدواج میکنم؟
جین و ات ی نگاه پر معنی بهم کردن و بعد ب هانول نگاه کردن...
+عزیزم تو غلط میکنی;) بابات برای منه!
۱۹.۴k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.