🌑🩸پارت 14🩸🌑

🌑🩸پارت 14🩸🌑

ویو لیا))

ساعت های یکی از خواب بیدار شدم رفتم دست شویی
دست و صورتم رو شصتم بعدم رفتم پایین کوک نبود
همین تور که داشتم ناهار برای خودم اماده میکردم که یهو صدای دوش اومد سری چاقو از آشپز خونع برداشتم رفتم بالا در حمومو باز کردم دیدم کوکه
کوک: لیا😳
لیا: کوک😳
کوک: چرا چاقو داری میخوای منو بکشی
لیا: بیش.عور
کوک: چرا
لیا: ترسیدم
کوک: ببخشید
لیا: باشه
کوک: باشه بیا تو
بعدم کوک دستمو گرفت کشید تو بعدم باهم حموم کردیم اومدیم بیرون منم رفتم روتینمو انجام دادم بعدم رفتم سمت کمدم دیدم یه لباس خشگل مشکی با کت مشکی چرم تو کمده(اسلاید بعد لباس لیاو کتش)
لیا: این مال منه
کوک: البته
لیا: مرسی(ذوق)
کوک: خواهش میکنم
بعدم کوک رفت تو اتاق کناری لباس بپوشه منم لباسمو پوشیدمرفتم پایین دیدم کوک وایساده واییییییییی چقدر خشگل(اسلاید بعد) رفتم کنارش
لیا: سلام
کوک: وایییییییی چقدر خشگل شدی
لیا: مرسی. راستی میخوایم بریم کجا
کوک: پارتی تازع ریناو بکیون و خواهرت لیزا هم میان
لیا: واقعا
کوک: اره
بعدم کوک درو وا کرد وایییییییییییییییی یه موتور مشکی خیلی خیلی خشگل دم در بود بعدم رفتیم سوار شدیم رفتیم به سمت پارتی..... ادامه دارد

حمایت کو😕
بای♡☆