p6
نگاهش بهم افتاد و گف:
هیییی تو هر.ز.ه گمشووو از خونه من برو بیرون
ات:،خ...خونه ی تو
ویو ات
چچچجوریی ته بش اجازه داد ها چجوری
رفتم بالا تمام وسایلم و دونه دونه جمع کردم
و از در پشتی بدون خبر دادن ب کسی رفتم
کل راه ۲ ساعت عرررر میزدم هوففف چقد خستم
تصمیم گرفتم برم هتل
پرش زمانی به هتل)علامت راهنما#
#کمکی از دستم برمیاد خانم.
ات:ب..له
#کمکی میتونم کنم.
ات:بله بله!یه اتاق میخواستم
#اوه!اتاق داریم ولی کسی هم اتاقی تون هس مشکلیه؟
ات:نه نه
ویو ات
خب خب همچی چیده شده بود گرفتم خوابیدن ک نصف شب با صدای بلندی پاشدم
یه دختر همراه با ب.وس.ه هاشون وارد شدن
اهمیت ندادم ولی دیدم همون دختره...
گوشیم ورداشتم اومدم عکس بگیرم
ک..که گف
لایک ۱۲
هیییی تو هر.ز.ه گمشووو از خونه من برو بیرون
ات:،خ...خونه ی تو
ویو ات
چچچجوریی ته بش اجازه داد ها چجوری
رفتم بالا تمام وسایلم و دونه دونه جمع کردم
و از در پشتی بدون خبر دادن ب کسی رفتم
کل راه ۲ ساعت عرررر میزدم هوففف چقد خستم
تصمیم گرفتم برم هتل
پرش زمانی به هتل)علامت راهنما#
#کمکی از دستم برمیاد خانم.
ات:ب..له
#کمکی میتونم کنم.
ات:بله بله!یه اتاق میخواستم
#اوه!اتاق داریم ولی کسی هم اتاقی تون هس مشکلیه؟
ات:نه نه
ویو ات
خب خب همچی چیده شده بود گرفتم خوابیدن ک نصف شب با صدای بلندی پاشدم
یه دختر همراه با ب.وس.ه هاشون وارد شدن
اهمیت ندادم ولی دیدم همون دختره...
گوشیم ورداشتم اومدم عکس بگیرم
ک..که گف
لایک ۱۲
۳.۹k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.