🌑🍷وقتی مافیا بود....🍷 part :۱۶
ا.ت ویو:
واقعا خوشحال بودم رکسو دیده بودم واییییی خیلی دوسش دارم واقعا اگر کوک نبود حالم خوب نمیشد وقتی خبر بابام رو شنیدم حالم خیلی بد بود من کوک رو دوست داشتم برای همین فکر نکنم حال بدم به اون شب ربط داشته باشه چون فقط به بابام فکر میکنم حالم بد میشه
+خب رکس جونم من برم داخل دیگه
پاشدم رفتم توی ویلا کوک داشت غذا درست میکرد فک کنم پاستا بود چون بوی پاستا میومد
+مرسی منو ..آوردی پیش رکس (با کمی لبخند )
_فک نکنم نیازی به تشکر باشه چون در برابر کاری که باهات ....
+میشه درموردش حرف نزنی
_باش
+مهم نیست دیگه چیکار کردی شاید اگر منم جای تو بودم یه همچین کاری میکردم شاید اگر تو به من نمیگفتی که بابام ...آه ولش کن در کل باید ازت تشکرم بکنم اما میشه یه سوال بپرسم ؟
_(با لبخند )آره بپرس
+لیا چیشد تهیونگ باهاش چیکار کرد (با بغض )
_(رفتم بغلش کردم )لیا حالش خوبه و از موضوع ما باخبره تهیونگ و لیا الان باهمن لیا دوست دختر تهیونگ شد نگران اون نباش
+میتونی بگی بیان اینجا ؟
_اره چرا که نه
+مرسی 🥲
_خب دیگه گریه نکن رکسو دیدی ؟
+آرع خیلی بزرگ شده ،این ویلا رو خیلی دوست دارم وایب خیلی خوبی میده ...میشه دیگه بر نگردیم اون ویلا چون ...میدونی که ..
_باشه باشه نمیریم
+مرسی ،کوک میشه یه خواهشی ازت کنم ؟
_جونم بگو (بچه ها توی بغل هم بودن هنوز کوک دستش دور کمر ا.ت بود و چسبونده بودش به کابینت )
+میشه هیچوقت ولم نکنی مخصوصا بعد از اون اتفاق دیگه نمیتونم ب...(با بغض )
_(لباشو گذاشت روی لبای ا.ت )
_هیچوقت فک نکن ولت میکنم تو بخوای هم من ولت نمیکنم ا.ت من خیلی دوست دارم و مطمئن باش باهم انتقام تورو میگیریم اوکی ؟
+اوکی 🙂
_خب حالا مراقب پاستا باش تا من زنگ بزنم به ته بگم بیان اینجا
+باش
کوک ویو:
خیلییی خوشحال بودم ا.ت دیگه ناراحت نیست زود زنگ زدم به ته که راه بیوفتن چون ما خیلی دور بودیم زنگ زدم بهش که ...
حمایت پلیز 🍷
واقعا خوشحال بودم رکسو دیده بودم واییییی خیلی دوسش دارم واقعا اگر کوک نبود حالم خوب نمیشد وقتی خبر بابام رو شنیدم حالم خیلی بد بود من کوک رو دوست داشتم برای همین فکر نکنم حال بدم به اون شب ربط داشته باشه چون فقط به بابام فکر میکنم حالم بد میشه
+خب رکس جونم من برم داخل دیگه
پاشدم رفتم توی ویلا کوک داشت غذا درست میکرد فک کنم پاستا بود چون بوی پاستا میومد
+مرسی منو ..آوردی پیش رکس (با کمی لبخند )
_فک نکنم نیازی به تشکر باشه چون در برابر کاری که باهات ....
+میشه درموردش حرف نزنی
_باش
+مهم نیست دیگه چیکار کردی شاید اگر منم جای تو بودم یه همچین کاری میکردم شاید اگر تو به من نمیگفتی که بابام ...آه ولش کن در کل باید ازت تشکرم بکنم اما میشه یه سوال بپرسم ؟
_(با لبخند )آره بپرس
+لیا چیشد تهیونگ باهاش چیکار کرد (با بغض )
_(رفتم بغلش کردم )لیا حالش خوبه و از موضوع ما باخبره تهیونگ و لیا الان باهمن لیا دوست دختر تهیونگ شد نگران اون نباش
+میتونی بگی بیان اینجا ؟
_اره چرا که نه
+مرسی 🥲
_خب دیگه گریه نکن رکسو دیدی ؟
+آرع خیلی بزرگ شده ،این ویلا رو خیلی دوست دارم وایب خیلی خوبی میده ...میشه دیگه بر نگردیم اون ویلا چون ...میدونی که ..
_باشه باشه نمیریم
+مرسی ،کوک میشه یه خواهشی ازت کنم ؟
_جونم بگو (بچه ها توی بغل هم بودن هنوز کوک دستش دور کمر ا.ت بود و چسبونده بودش به کابینت )
+میشه هیچوقت ولم نکنی مخصوصا بعد از اون اتفاق دیگه نمیتونم ب...(با بغض )
_(لباشو گذاشت روی لبای ا.ت )
_هیچوقت فک نکن ولت میکنم تو بخوای هم من ولت نمیکنم ا.ت من خیلی دوست دارم و مطمئن باش باهم انتقام تورو میگیریم اوکی ؟
+اوکی 🙂
_خب حالا مراقب پاستا باش تا من زنگ بزنم به ته بگم بیان اینجا
+باش
کوک ویو:
خیلییی خوشحال بودم ا.ت دیگه ناراحت نیست زود زنگ زدم به ته که راه بیوفتن چون ما خیلی دور بودیم زنگ زدم بهش که ...
حمایت پلیز 🍷
۱۱.۸k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.