سناریو گیو
سناریو گیو
میدونم لایکا حتی ب ۱۰ تا هم نرسید ولی چه کنیم دیگ .....
وقتی قهری:
گیو : ا/ت
ا/ت: ..
گیو: میاد تو اتاق*
گیو : مگه با تو نیستم
ا/ت: برو پیش شینوبو جونت
گیو: ا/ت بس کن دیگ مگه بچه ای
ا/ت: آره بچم مشکل چیه ؟ اصلا ب تو چ؟
گیو: خب حالا ... من کاری نکردم ک معذرت خواهی کنم
ا/ت: خب باشه نکن منم قهر میمونم
گیو: لوس نباش ا/ت
ا/ت: ...
گیو از اتاق میره بیرون* و ا/ت در اتاقو میبنده*
نیم ساعت بعد
تق تق ( صدای در)*
ا/ت: ...
ا/ت در اتاقو باز میکنه و ی جعبه ی شکلات قلبی قرمز رنگ و ی دسته گل قرمز و مشکی ب همراه ی پاکت نامه میبینه*
همشونو بر میداره و بر میگرده تو اتاق *
نامه رو باز میکنه*
نامه : ا/ت معذرت میخوام لطفا دیگ قهر نباش
گیو♡
ا/ت : ( در ذهنش: چییییی الان عذر خواهی کرد ؟ واقعااا؟ چطور ممکنه اون از کسی عذر خواهی نمیک...)
گیو : آشتی؟
ا/ت نگاهش رو میده سمت در و گیو رو میبینه ک ب در اتاق تکیه داده*
ا/ت: ب.باشه
گیو : خوبه
ا/ت : ولی نباید دیگه بزاری شینوبو نزدیکت بشه هاااااا
گیو : خب حالا حسود خانم
ا/ت: چی گفتی من ک حسودی نمیکنم اصلا چرا باید ب اون حسودی کنم؟ اون چی داره ک من ندارم؟ تازه من ...
گیو دستت رو میگیره و تورو میندازه تو بغلش *
گیو : آروم تر ... نفس بکش
ا/ت: هوفففف
گیو: باشه بابا فهمیدم تو از اون بهتری آروم باش حالا
ا/ت هم گیو رو بغل کرد و بخاطر شکلات ها و گل ازش تشکر کرد
لایک و فالو
میدونم لایکا حتی ب ۱۰ تا هم نرسید ولی چه کنیم دیگ .....
وقتی قهری:
گیو : ا/ت
ا/ت: ..
گیو: میاد تو اتاق*
گیو : مگه با تو نیستم
ا/ت: برو پیش شینوبو جونت
گیو: ا/ت بس کن دیگ مگه بچه ای
ا/ت: آره بچم مشکل چیه ؟ اصلا ب تو چ؟
گیو: خب حالا ... من کاری نکردم ک معذرت خواهی کنم
ا/ت: خب باشه نکن منم قهر میمونم
گیو: لوس نباش ا/ت
ا/ت: ...
گیو از اتاق میره بیرون* و ا/ت در اتاقو میبنده*
نیم ساعت بعد
تق تق ( صدای در)*
ا/ت: ...
ا/ت در اتاقو باز میکنه و ی جعبه ی شکلات قلبی قرمز رنگ و ی دسته گل قرمز و مشکی ب همراه ی پاکت نامه میبینه*
همشونو بر میداره و بر میگرده تو اتاق *
نامه رو باز میکنه*
نامه : ا/ت معذرت میخوام لطفا دیگ قهر نباش
گیو♡
ا/ت : ( در ذهنش: چییییی الان عذر خواهی کرد ؟ واقعااا؟ چطور ممکنه اون از کسی عذر خواهی نمیک...)
گیو : آشتی؟
ا/ت نگاهش رو میده سمت در و گیو رو میبینه ک ب در اتاق تکیه داده*
ا/ت: ب.باشه
گیو : خوبه
ا/ت : ولی نباید دیگه بزاری شینوبو نزدیکت بشه هاااااا
گیو : خب حالا حسود خانم
ا/ت: چی گفتی من ک حسودی نمیکنم اصلا چرا باید ب اون حسودی کنم؟ اون چی داره ک من ندارم؟ تازه من ...
گیو دستت رو میگیره و تورو میندازه تو بغلش *
گیو : آروم تر ... نفس بکش
ا/ت: هوفففف
گیو: باشه بابا فهمیدم تو از اون بهتری آروم باش حالا
ا/ت هم گیو رو بغل کرد و بخاطر شکلات ها و گل ازش تشکر کرد
لایک و فالو
۳۵.۴k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.