پارت = ۶۱
تقاص دوستی
رو تخت نشسته بودم و کمیک روی میزو ورق میزدم ، ولی با صدای در سرمو اوردم بالا .
*خانم دم در منتظرتونن .
یکی از خدمتکارا بود .
+کی منتظرمه ؟
*گفتن اقا منتظرتونه .
یعنی چی ؟بهم نگفته بود .
از سرجام بلند شدم و رفتم سمت در .پام درد میکرد پس دستمو گذاشتم روش .
از در خارج شدیم دم دروازه ۳ تا ماشین وایساده بود .
رفتم سمت ماشین وسطی .
یه بادیگارد درو باز کرد و منو هدایت کرد داخل .
نشستم ولی یکی کنارم نشسته بود . نگاهمو دادم بهش تا عینکشو برداشت .
جیمین بود ولی چرا اون برگشتم سمت دستگیره در و باز و بستش کردم .
÷باز نمیشه تلاش نکن قفله.
رومو برگردوندم سمتش .
+درو باز کن، چی میخوای ؟
÷رسیدیم میفهمی.
راننده حرکت کرد .
دوباره سرمو بردم سمت در ماشین انگار از قسمت راننده قفل شده بود .
+چی کار با من داری ولم کن .
÷یه قضیه درباره عشقتت .
+خب به من چه ؟
÷قراره ربط پیدا کنه .
بعد از چند دقیقه رسیدیم ، برگشت سمتم و گفت .
÷پیاده شو .
درو باز کردم و از ماشین فاصله گرفتم ، میشد گفت یه محیط جنگلی بود زیاد درخت نداشت ولی سبز بود چشم چرخوندم که چشمم به یه شهرک رسید .
همهی بادیگاردا پیاده شدن و جیمینم جلوی من وایساد.
با حالت پوکر به جیمین زل زدم .
+برای کمپ اومدیم اینجا .
÷برای جبران کردن اومدیم .
تعجب کردم .
+جبران چی ؟
÷انگار نمیدونی خب حق داری جونگکوک مگه خودشو جلوی بقیه بد میکنه .
+منظورت چیه مثل ادم حرف بزن .
÷انگار نمیدونی معشوقت چیکار کرده .
+هی این حرفو تکرار نکن ، مگه چیکار کرده ؟(داد)
÷بهت نگفته چیکار کرده با زندگی من .
چون چیز نمیدونستم نمیفهمیدم .
÷اون باعث شد که خواهرم خودشو بکشه.
داره چی میگه ، میتونستم قطره اشک رو تو چشمش ببینم .
÷میدونی چه حسی داره که وارد حموم شی و با جنازه خواهرت رو به رو شی .
دیدم قطره اشک از چشمش افتاد .
÷تهشم فقط ازش یه نامه بمونه .
+چه اتفاقی افتاد .
÷اون عوضی دستور داد بهش تجاوز کنن (داد )
+چی ممکن نیست .
÷ههه تو نمیدونی جونگکوک کیه .
ویو ۵ سال پیش :
÷مطمئنم ، میون من یه دقیقه میرم منتظرم بمون .
>باشه.
(علامت میون >)
نشسته بودم تا جیمین باید داشتم دامنمو درست میکردم که دست یکی رو روی دوشم احساس کردم .
ادامه دارد....
رو تخت نشسته بودم و کمیک روی میزو ورق میزدم ، ولی با صدای در سرمو اوردم بالا .
*خانم دم در منتظرتونن .
یکی از خدمتکارا بود .
+کی منتظرمه ؟
*گفتن اقا منتظرتونه .
یعنی چی ؟بهم نگفته بود .
از سرجام بلند شدم و رفتم سمت در .پام درد میکرد پس دستمو گذاشتم روش .
از در خارج شدیم دم دروازه ۳ تا ماشین وایساده بود .
رفتم سمت ماشین وسطی .
یه بادیگارد درو باز کرد و منو هدایت کرد داخل .
نشستم ولی یکی کنارم نشسته بود . نگاهمو دادم بهش تا عینکشو برداشت .
جیمین بود ولی چرا اون برگشتم سمت دستگیره در و باز و بستش کردم .
÷باز نمیشه تلاش نکن قفله.
رومو برگردوندم سمتش .
+درو باز کن، چی میخوای ؟
÷رسیدیم میفهمی.
راننده حرکت کرد .
دوباره سرمو بردم سمت در ماشین انگار از قسمت راننده قفل شده بود .
+چی کار با من داری ولم کن .
÷یه قضیه درباره عشقتت .
+خب به من چه ؟
÷قراره ربط پیدا کنه .
بعد از چند دقیقه رسیدیم ، برگشت سمتم و گفت .
÷پیاده شو .
درو باز کردم و از ماشین فاصله گرفتم ، میشد گفت یه محیط جنگلی بود زیاد درخت نداشت ولی سبز بود چشم چرخوندم که چشمم به یه شهرک رسید .
همهی بادیگاردا پیاده شدن و جیمینم جلوی من وایساد.
با حالت پوکر به جیمین زل زدم .
+برای کمپ اومدیم اینجا .
÷برای جبران کردن اومدیم .
تعجب کردم .
+جبران چی ؟
÷انگار نمیدونی خب حق داری جونگکوک مگه خودشو جلوی بقیه بد میکنه .
+منظورت چیه مثل ادم حرف بزن .
÷انگار نمیدونی معشوقت چیکار کرده .
+هی این حرفو تکرار نکن ، مگه چیکار کرده ؟(داد)
÷بهت نگفته چیکار کرده با زندگی من .
چون چیز نمیدونستم نمیفهمیدم .
÷اون باعث شد که خواهرم خودشو بکشه.
داره چی میگه ، میتونستم قطره اشک رو تو چشمش ببینم .
÷میدونی چه حسی داره که وارد حموم شی و با جنازه خواهرت رو به رو شی .
دیدم قطره اشک از چشمش افتاد .
÷تهشم فقط ازش یه نامه بمونه .
+چه اتفاقی افتاد .
÷اون عوضی دستور داد بهش تجاوز کنن (داد )
+چی ممکن نیست .
÷ههه تو نمیدونی جونگکوک کیه .
ویو ۵ سال پیش :
÷مطمئنم ، میون من یه دقیقه میرم منتظرم بمون .
>باشه.
(علامت میون >)
نشسته بودم تا جیمین باید داشتم دامنمو درست میکردم که دست یکی رو روی دوشم احساس کردم .
ادامه دارد....
۳.۲k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.