" ددی مافیایی من "
" ددی مافیایی من "
" فصل ۲ "
پارت : ۳۳
یونگی : اها 🗿
یونجون ویو :
هنوزم پیشه بومگیو بودم و داشتیم با هم حرف میزدیم که به ساعت نگاه کردم و دیدم که ساعت یکه شبه
یونجون : وایییی بومگیو من دیگه میرم ساعت یکه شبه
بومگیو : یعنی ۶ ساعت داشتیم باهم حرف میزدیم ؟
یونجون : اره
بومگیو : خب باشه هیونگ برو
بومگیو : ولی دوباره بیای پیشم هاا
یونجون : باشه بازم میام
یونجون : بای
بومگیو : بای
( عمارت یونجون )
از ماشین پیاده شدم و یه راست رفتم داخله اتاقم و یه دست لباس خواب از داخله کمدم برداشتم و رفتم داخله یه اتاقه دیگه تا بخوابم چون بارام داخله اتاقه خودم خواب بود
لباسمو عوض کردم و خوابیدم
( صبح )
با احساسه نوازش یه دست روی گونم چشمامو باز
" فصل ۲ "
پارت : ۳۳
یونگی : اها 🗿
یونجون ویو :
هنوزم پیشه بومگیو بودم و داشتیم با هم حرف میزدیم که به ساعت نگاه کردم و دیدم که ساعت یکه شبه
یونجون : وایییی بومگیو من دیگه میرم ساعت یکه شبه
بومگیو : یعنی ۶ ساعت داشتیم باهم حرف میزدیم ؟
یونجون : اره
بومگیو : خب باشه هیونگ برو
بومگیو : ولی دوباره بیای پیشم هاا
یونجون : باشه بازم میام
یونجون : بای
بومگیو : بای
( عمارت یونجون )
از ماشین پیاده شدم و یه راست رفتم داخله اتاقم و یه دست لباس خواب از داخله کمدم برداشتم و رفتم داخله یه اتاقه دیگه تا بخوابم چون بارام داخله اتاقه خودم خواب بود
لباسمو عوض کردم و خوابیدم
( صبح )
با احساسه نوازش یه دست روی گونم چشمامو باز
۱۰.۰k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.