پارت چهارم:)

(قشنگام یه چیزی هست که متاسفانه ادمین از روی عادتش اشتباه گفت...راستش من به اون تلفن های سیم دار هم میگم گوشی البته کلا خانوادگی اینو میگیم
پارت قبلی یه اشتباهی پیش اومد امیدوارم متوجه بشید که با تلفن های سیم دار زنگ زده اینا که توی خیابونا هستن اوکی؟ وگرنه اون موقع اصلا گوشی لمسی نبوده:)

_رسیدیم
+اینجا کلی بچه هست که
_مشکلی داری؟
+ولم کن تروخدا از بچه ها خوشم نمیاد
تهیونگ با لبخندی که داشت پیاده شد و در رو برای ا/ت باز کرد و دستشو به سمتش دراز کرد
_نظرت چیه امتحانش کنی؟
+هووووف
پیاده شد و دستشو توی دست تهیونگ گذاشت
+الان باید چیکار کنم؟
_مثب همین بچه ها باش
+بلههه؟
_بیا بریم تاب بازی کنیم
(فکر نمی کنم اونموقع وسیله بازی بیشتری وجود داشته باشه)
ا/ت روی تاب نشست که تهیونگ شروع کرد با تمام وجود به هل دادنش
+آروم تر
_الان لذت می بری صبر کن
چند بار دیگه هل داد که دیگه از هل دادن دست کشید تاب برای خودش تکون می خورد و ا/ت هم داشت می خندید
لبخندی زد یه جورایی موفق شده بود:)
_داری میخندی
+چی میگی؟
_میگم داری میخندی
ا/ت به فکر فرو رفت...واقعا بعد از چند ماه داشت می خندید؟



ای ایها ناس خبر دارین که داستان برای ۴۰ سال پیشه؟
از قرن بوق که نگفتم همش ۴۰ سال پیش بوده میخوای بگید هیچی نبوده؟ یکم منطقی باشید
درسته گوشی رو متاسفانه از روی عادت اشتباه گفتم ولی دیگه قرص وجود داشته درسته مثل الان پیشرفته نبوده ولی دیگه عصبی نکنید منو😂