ارباب بی منطق🖤پارت2
اون پسره گفت به به جیهوپ خان تو که باز اومدی (جیهوپ خودمونه)جیهوپگفت به لطف شما حتما میتونم ازاد باشم همون پسره اومد وگفت ای جان همچین دختر جذاب وزیبایی تا به حال ندیده بودم گفتم میشه بگید چرا من الکی اینجام؟گفت وا نمیدوی؟خوب ببین ۳ شب پیش را یادته یک نفر داشت یک زنه ای را م..ی..ک..ش..ت..؟تازه یادم اومد که اره من اون قضیه را دیدم دیدم پسره گفت خوب کوچولو نبابد میدیدی حالا هم حرف نزن وپشت سر من بیا
منا واون پسره را بردن تو اتاقی روی در اتاق نوشته بود اتاق ۴۱۳ اما تو عمارت نبردنمون بلکه تو ساختمانی کنارش بردن اتاق خیلی داغونی بود دو تخت داشت دیدم اون پسره جیهوپ پتو را برداشت ورفت گرفت خوابید گفتم میشه بگی که اینا چی کارن گفت مافیا ترس بدنم را برداشت وبا لکنت حرف میزدم که گفت اه سرم را بردی بگیر بخواب دیگه حق دلشت بیچاره همه جاش زخمی بود گفتم خوب بگو فقد اون مرده کی بود ؟گفت کیم تهیونگ یکی از زیر دستای جئون بزرگ گفتم جئون بزرگ؟,مه جواب نداد وخوابید انگار ل طمه روحیه شدیدی خورد بود ادامهنتیجه👈
یکی وارد اتاق شد
لطفا کامنت بزاریددددددد
منا واون پسره را بردن تو اتاقی روی در اتاق نوشته بود اتاق ۴۱۳ اما تو عمارت نبردنمون بلکه تو ساختمانی کنارش بردن اتاق خیلی داغونی بود دو تخت داشت دیدم اون پسره جیهوپ پتو را برداشت ورفت گرفت خوابید گفتم میشه بگی که اینا چی کارن گفت مافیا ترس بدنم را برداشت وبا لکنت حرف میزدم که گفت اه سرم را بردی بگیر بخواب دیگه حق دلشت بیچاره همه جاش زخمی بود گفتم خوب بگو فقد اون مرده کی بود ؟گفت کیم تهیونگ یکی از زیر دستای جئون بزرگ گفتم جئون بزرگ؟,مه جواب نداد وخوابید انگار ل طمه روحیه شدیدی خورد بود ادامهنتیجه👈
یکی وارد اتاق شد
لطفا کامنت بزاریددددددد
۹.۳k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.