مروارید عشق پارت ۱۱
بعد از کلی حرف زدن رفتن رفتم رو مبل نشستم جونگ کوکم اومد کنارم کوک:گائول من:هوم کوک:چقدر از قرصات مونده من:دوتا دونه کوک:چیییییی دوتااااا فقط چرا بهم نگفتی من:میخواستم بگم که خودت پرسیدی☺ کوک:هوففف یعنی من اگه یه دقیقه ازت قافل شم یه بلایی سرت میاد بعد منو دق میدی😊😐(بله ☺)من:الان فهمیدی که کوک:خیله خوب میخرم ولی باید به موقع بخوری اون ساعتتم درست تنظیم کن من:باشه کوک:حالا بیا تو بغلم فردا برات میگیرم من:باشه رفتم تو بغلش منو گرفت کوک:خوابت میاد من:آره کوک:پس میخوای بخوابی من:اوهوم رفتیم تو اتاق من اول رفتم نشستم رو تخت اونم اومد جلوم نشست دستمو گرفت دست منو کشید برد تو بغلش یه دستشو دور پیچید اون یکیم رو سرم گذاشت منم سرمو رو شونش گذاشتم دستشو رو موهام کشید چقدر این بغلشو میخواستم خودمو قشنگ برد تو بغلش بردم اصلا فکر میکردم همش خوابه و قراره پاشم (ولی خودمونیما شانس😐😂😂😂) ولی در واقع همش واقعی بود کوک:انگار خوابت نمیاد من:یکم در حد خمیازه(نمیدونه شب زنده دارم😐😂😂😂👿) کوک:😁پس بیشتر بیدار بمونیم من:موافقم اومدم از تو بغلش بیرون خوابوندم رو تخت اومد روم دوتا دستاشو کنار سرم گذاشت منم دوتا دستامو دور گردنش حلقه کردم صورتشو نزدیک صورتم کرد دماغشو به دماغم مالید خندم گرفت لپمو بوسید گونمو گردنمو نوک بینیمم بوسید بعد گرفت لپمو محکم بوسید صدا در آورد کوک:اوووووووممممم هوووووممممممممم(😐😂😂عب نداره) من:خفه شدی 😂 کوک:هوووووممممم(میدونم چه صدایی در میاره دیدید دماغشو گرفت فکر میکنه😐میگه هوممممم😐😂😂😂😂) بعد ول کرد کوک:انقدر نرمی لپت رفت تو😋(مگه توپ فوتباله😐😂😂😂) شیرینم بود بزار لپتو بکشم لپمو گرفت کشید لپم پوف کرد (دیگه بیا بگو گوگولی گوگولی😐😂😂😂😒الله و اکبر😐😂😂) کوک:آخخخ من:با پاستیل اشتباه گرفتی کوک:پاستیل از پاستیلم اونور تره لبامو بوسید یه بوسه طولانی
۶.۱k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.