نفرین شده
پارت ۲۳
* نصفه شب*
ا/ت: از بی سیم که اونیکیش تو اتاق جی هو بود صدای گریه اومد*... اوممم اومدم عزیزم..( بدو بدو رفتم اتاق و بهش شیر دادم)
* یک ماه بعد*
کوک: صبح شده بود و صدای جیغ و خنده جی هو اومد ..رفتم هال دیدم ا/ت و جی هو دارن بازی میکنن*
ا/ت: صبح بخیر
کوک: صبح بخیر فرشته هام :)
جی هو: ( خنده و دست زدن)
کوک: قربونش برم
ا/ت: صبحونه ات آماده است..رو میز آشپزخونه!
کوک: مرسی
*
کوک: خب دیگه من برم بیمارستان..( جی هو رو بلند کردم و پیشونیش رو بوسیدم..لپ ا/ت رو هم بوسیدم..خداحافظ..جی هو رو گذاشتم زمین*
* بعد ناهار*
* نصفه شب*
ا/ت: از بی سیم که اونیکیش تو اتاق جی هو بود صدای گریه اومد*... اوممم اومدم عزیزم..( بدو بدو رفتم اتاق و بهش شیر دادم)
* یک ماه بعد*
کوک: صبح شده بود و صدای جیغ و خنده جی هو اومد ..رفتم هال دیدم ا/ت و جی هو دارن بازی میکنن*
ا/ت: صبح بخیر
کوک: صبح بخیر فرشته هام :)
جی هو: ( خنده و دست زدن)
کوک: قربونش برم
ا/ت: صبحونه ات آماده است..رو میز آشپزخونه!
کوک: مرسی
*
کوک: خب دیگه من برم بیمارستان..( جی هو رو بلند کردم و پیشونیش رو بوسیدم..لپ ا/ت رو هم بوسیدم..خداحافظ..جی هو رو گذاشتم زمین*
* بعد ناهار*
۳۳.۷k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.