چی مهمه؟
فاطمه گفت:مهمه؟
گفتم:برای کی یا چی؟ این مهمه...
من از جنگیدن یکساله با غول بی شاخ و دم یأس برگشتم...
ناامیدی خودِ جهنمه...
همون جهنمی که خدا به پیغمبرش گفت همه ازش عبور میکنند...
یه جایی تو زندگی ممکنه ٱدم برسه به اینجا که هیچ چی به نظرش مهم نیست...
یه بن بست روبه روت میبینی تو زندگی و حتی امیدی به دعا نداری...
نه اینکه به معجزه معتقد نباشی...
نه...
میدونی چیزی که تو دنبالشی محقق شدنش یعنی از دست رفتن خیلی چیزا...
این از محقق نشدن بدتره...
تو تهش میگی نمیشه...
اما برسی به بن بستی که خراب کردنش یعنی آوار شدن رو سر یه عده آدم دیگه...
فاطمه جان!
توی بازی زندگی و صحنه امتحان من رسیدم به غول مرحله آخر...
و تازه فهمیدم چرا خدا میگه فقط کافران از رحمت خدا مایوس میشن و تازه تر فهمیدم چقدر سنگینه که خدا بنده اش رو ناامید ببینه...
میدونستم امتحان سختیه...
به استادم گفتم دارم خرد شدن استخونامو حس میکنم...
بعضی امتحانا امتحان عاقبت بخیری آدمه...
همینکه لب به چرا باز نکنی...
همینکه شک نکنی...
همینکه بد نشی...
آقا مرتضی حرف جالبی زد...ازم پرسید ببین چی برات مهمه؟
گفتم هیچی!!! 😔😔😔
بعد یه دفعه گفتم چرا! یه چیز هنوز مهمه...
خدا...
هنوزم مهمه... و تنها کسی که برام مهمه الان اونه...
لازم نیست چیزی بگه یا گله کنه...
فقط سرش رو تکون بده که : تو هم؟!
آقا مرتضی گفت اگه همون لحظه که داری میگی چرا یا داری کج میری یا وسط شکی لحظه مرگت برسه چی جعفری؟
یه عمر خودت رو درست نگه داری اما سر بزنگاه زندگی پات سر بخوره چی؟
حالا هم فاطمه جان همینه...
من از جهنم ناامیدی فقط بخاطر این بیرون اومدم که یه چیز برام مهم بود:
عاقبت بخیری و نگاه افتخارآمیز خدا...
که بشم مصداق خیلی خیلی کوچیک:
انی اعلم مالا تعلمون...
حالا هم میگم... مرز بین ناامیدی و تسلیم و تفویض به خدا خیلی باریکه...
همه تلاشت رو بکن... چون خدا نگاهت میکنه...
اما دنبال نتیجه نباش...
چه نتیجه ای بالاتر از اینکه خدا از اون عرش لبخند بزنه و بگه این بنده منه...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
این پست رو برای دختری نوشتم که این روزا مار ناامیدی دورش چمبره زده و باید مینوشتم برای قلب صبور فاطمه
....
برای نیایش ما دعا کنید...
و برای حال منم دعا کنید...
گفتم:برای کی یا چی؟ این مهمه...
من از جنگیدن یکساله با غول بی شاخ و دم یأس برگشتم...
ناامیدی خودِ جهنمه...
همون جهنمی که خدا به پیغمبرش گفت همه ازش عبور میکنند...
یه جایی تو زندگی ممکنه ٱدم برسه به اینجا که هیچ چی به نظرش مهم نیست...
یه بن بست روبه روت میبینی تو زندگی و حتی امیدی به دعا نداری...
نه اینکه به معجزه معتقد نباشی...
نه...
میدونی چیزی که تو دنبالشی محقق شدنش یعنی از دست رفتن خیلی چیزا...
این از محقق نشدن بدتره...
تو تهش میگی نمیشه...
اما برسی به بن بستی که خراب کردنش یعنی آوار شدن رو سر یه عده آدم دیگه...
فاطمه جان!
توی بازی زندگی و صحنه امتحان من رسیدم به غول مرحله آخر...
و تازه فهمیدم چرا خدا میگه فقط کافران از رحمت خدا مایوس میشن و تازه تر فهمیدم چقدر سنگینه که خدا بنده اش رو ناامید ببینه...
میدونستم امتحان سختیه...
به استادم گفتم دارم خرد شدن استخونامو حس میکنم...
بعضی امتحانا امتحان عاقبت بخیری آدمه...
همینکه لب به چرا باز نکنی...
همینکه شک نکنی...
همینکه بد نشی...
آقا مرتضی حرف جالبی زد...ازم پرسید ببین چی برات مهمه؟
گفتم هیچی!!! 😔😔😔
بعد یه دفعه گفتم چرا! یه چیز هنوز مهمه...
خدا...
هنوزم مهمه... و تنها کسی که برام مهمه الان اونه...
لازم نیست چیزی بگه یا گله کنه...
فقط سرش رو تکون بده که : تو هم؟!
آقا مرتضی گفت اگه همون لحظه که داری میگی چرا یا داری کج میری یا وسط شکی لحظه مرگت برسه چی جعفری؟
یه عمر خودت رو درست نگه داری اما سر بزنگاه زندگی پات سر بخوره چی؟
حالا هم فاطمه جان همینه...
من از جهنم ناامیدی فقط بخاطر این بیرون اومدم که یه چیز برام مهم بود:
عاقبت بخیری و نگاه افتخارآمیز خدا...
که بشم مصداق خیلی خیلی کوچیک:
انی اعلم مالا تعلمون...
حالا هم میگم... مرز بین ناامیدی و تسلیم و تفویض به خدا خیلی باریکه...
همه تلاشت رو بکن... چون خدا نگاهت میکنه...
اما دنبال نتیجه نباش...
چه نتیجه ای بالاتر از اینکه خدا از اون عرش لبخند بزنه و بگه این بنده منه...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
این پست رو برای دختری نوشتم که این روزا مار ناامیدی دورش چمبره زده و باید مینوشتم برای قلب صبور فاطمه
....
برای نیایش ما دعا کنید...
و برای حال منم دعا کنید...
۶۹.۴k
۲۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.