چند پارتی: نام:"دیدار رویایی" شرط:۱۵ کامنت
تو تمام ابن پارت خودتونو تصور کنین جایه "ات"
part 2
******
همه:تولدت مبارک🥳....
ات:
ذوق زده شدم...اصن یادم نبود بعد ۲۳ سال تولدمه🗣🥲🗿....
*۱ ساعت بعد اخرایه تولد*
مهمونا رفتن...خیلی بم خوش گذشت....
÷:دخترم بیا...
بابام صدام زد...
رفتم حال کنارش رو مبل نشستم....
÷:دخترم...منو مامانت ی کادو دیگم برات گرفتیم...بابام ی جعبه دسش بود...
اونو داد بازش کردم و...
فاک...بلیط سفر ب کره🥳😭🥺....
+:باباییییی....
بابامو بغل کردمممم....
+:باباییی ملسیییی🥺🥺🥺....
÷:خاهش دخترم...
با ذوق رفتم اتاقم تا وسایلمو جمع کنم چون فردا پرواز داشتم🥳🥳...
و از شانس خوبم بی تی اس هم ۲ روز دیگه فنساین دارهههه 😭😭😭....و بعدشم کنسرت....
اونشب از ذوق خابم نبرد....
وسایلمو جمع کردم...و تا خوده صبح خابم نبرد....گرچه ساعت ۵ صبح دیگه چشام رو هم رفتنو"سیاهی"
*فلش افتر ب رسیدن ب کره*
از هواپیما خارح شدم🥲...
فاک چقد لذت داره....با چمدونم تو فرودگاه داشتم ب سمت خروجی میرفتم ک...
ب مردی خوردم...
از موهایه بلند و فرفری زیر کلاه و استایل کلاسیک و چشمایه بادومی فهمیدم ک...
واییی فاککذذرذذرونذرا..."کیم تهیونگ" رو فک کنم دیدمممممم🥳🥳🥳....
ته:اوه خانم متاس....
+:کیم تهیونگ؟¿
ته:اوه...قطعا ارمی ای ک متوجه شدم خودمم...
*توجه ات داره کره ای حرف میزنه*
ته:لطفا سر و صدا نکن...
+:اوه...من الان از سدت ذوق زده گی قلبم میخاد وایسه....
ته:از لحجت معلومه کره ای نیستی...اهل کدوم کشوری؟
+:ای...ایران...
ته:اوه...حمتا خیلی سخته ک بخاطر اداب رسوم نتونین ارتیست هایه نورد علاقتونو ببینین...من واقعا تمام ارمیا رو دوست دارم...خوشحالم ک تونستم طرفدری از کشور ایرانو ملاقات کنم....
+:اقایه کیم...میشه...میشه بغلتون کنم!🥺👈👉...
ته:اوه...حتما و در ضمن راحت باش...
بعد تهیونگ بغلم کرد...
چ حسی خوبی داشت...ی خس عجیب و ارامش بخش...نمیخاستم از بغلش بیرون بیام ولی گفتم نمیسه تو اغوشش باشم...خایتم از بغلش بیام بیرون ک...
ته:لطفا بغلم باش...دوست داذم تا حد امکان دلتنگی ای ک بخاطر نیومدنمون تو کشورته رو جبران کنم!*اکلیلی شودم🥺*
منم متقابلن بغلشم کردم...حس ارامش و لذت ب بدنم تزریق میشد....
بعد لحضه ای از اغوشش بیرون اومدم ک با قبافه اخمی و البته میوت تهیونگ مواجه شدم*توجه تهیونگ موقع بغل ماسکشو پایین اورده*
+:خب تهیونگا توهم کار داری دیگه...
ته:خوشحال شدم دیدمت...اسمت چیه؟
+:اسمم "ات*سما اسم خودتونو فرض کنین*" هست....
ته:چ اسم قشنگی،مثل خودت قشنگه!
+:ممنون تهیونگا...
+:راستی...تو فرودگاه چیکار داری!
ته:اومدم دنبال خاهرم،داره از بوسان میاد قرارع چند وقت بمونه!*توجه اصلن خاهر تهیونگ بوسان نیس این فیکه*
+:باشه...خوشحال شدم از دیدنت*بسی ذوق سگی*تهیونگ لپایه ات رو کشید و لبخند مستطیلی زد و گفت:کیوت!
بعد ماسکسو زد و رفت🥂
part 2
******
همه:تولدت مبارک🥳....
ات:
ذوق زده شدم...اصن یادم نبود بعد ۲۳ سال تولدمه🗣🥲🗿....
*۱ ساعت بعد اخرایه تولد*
مهمونا رفتن...خیلی بم خوش گذشت....
÷:دخترم بیا...
بابام صدام زد...
رفتم حال کنارش رو مبل نشستم....
÷:دخترم...منو مامانت ی کادو دیگم برات گرفتیم...بابام ی جعبه دسش بود...
اونو داد بازش کردم و...
فاک...بلیط سفر ب کره🥳😭🥺....
+:باباییییی....
بابامو بغل کردمممم....
+:باباییی ملسیییی🥺🥺🥺....
÷:خاهش دخترم...
با ذوق رفتم اتاقم تا وسایلمو جمع کنم چون فردا پرواز داشتم🥳🥳...
و از شانس خوبم بی تی اس هم ۲ روز دیگه فنساین دارهههه 😭😭😭....و بعدشم کنسرت....
اونشب از ذوق خابم نبرد....
وسایلمو جمع کردم...و تا خوده صبح خابم نبرد....گرچه ساعت ۵ صبح دیگه چشام رو هم رفتنو"سیاهی"
*فلش افتر ب رسیدن ب کره*
از هواپیما خارح شدم🥲...
فاک چقد لذت داره....با چمدونم تو فرودگاه داشتم ب سمت خروجی میرفتم ک...
ب مردی خوردم...
از موهایه بلند و فرفری زیر کلاه و استایل کلاسیک و چشمایه بادومی فهمیدم ک...
واییی فاککذذرذذرونذرا..."کیم تهیونگ" رو فک کنم دیدمممممم🥳🥳🥳....
ته:اوه خانم متاس....
+:کیم تهیونگ؟¿
ته:اوه...قطعا ارمی ای ک متوجه شدم خودمم...
*توجه ات داره کره ای حرف میزنه*
ته:لطفا سر و صدا نکن...
+:اوه...من الان از سدت ذوق زده گی قلبم میخاد وایسه....
ته:از لحجت معلومه کره ای نیستی...اهل کدوم کشوری؟
+:ای...ایران...
ته:اوه...حمتا خیلی سخته ک بخاطر اداب رسوم نتونین ارتیست هایه نورد علاقتونو ببینین...من واقعا تمام ارمیا رو دوست دارم...خوشحالم ک تونستم طرفدری از کشور ایرانو ملاقات کنم....
+:اقایه کیم...میشه...میشه بغلتون کنم!🥺👈👉...
ته:اوه...حتما و در ضمن راحت باش...
بعد تهیونگ بغلم کرد...
چ حسی خوبی داشت...ی خس عجیب و ارامش بخش...نمیخاستم از بغلش بیرون بیام ولی گفتم نمیسه تو اغوشش باشم...خایتم از بغلش بیام بیرون ک...
ته:لطفا بغلم باش...دوست داذم تا حد امکان دلتنگی ای ک بخاطر نیومدنمون تو کشورته رو جبران کنم!*اکلیلی شودم🥺*
منم متقابلن بغلشم کردم...حس ارامش و لذت ب بدنم تزریق میشد....
بعد لحضه ای از اغوشش بیرون اومدم ک با قبافه اخمی و البته میوت تهیونگ مواجه شدم*توجه تهیونگ موقع بغل ماسکشو پایین اورده*
+:خب تهیونگا توهم کار داری دیگه...
ته:خوشحال شدم دیدمت...اسمت چیه؟
+:اسمم "ات*سما اسم خودتونو فرض کنین*" هست....
ته:چ اسم قشنگی،مثل خودت قشنگه!
+:ممنون تهیونگا...
+:راستی...تو فرودگاه چیکار داری!
ته:اومدم دنبال خاهرم،داره از بوسان میاد قرارع چند وقت بمونه!*توجه اصلن خاهر تهیونگ بوسان نیس این فیکه*
+:باشه...خوشحال شدم از دیدنت*بسی ذوق سگی*تهیونگ لپایه ات رو کشید و لبخند مستطیلی زد و گفت:کیوت!
بعد ماسکسو زد و رفت🥂
۱۵.۴k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.