پارت ۲۱
ات ویو
از خواب بیدار شدم حاضر شدم و رفتم محل اعدام منتظر بودم ولی از زمان اعدام گذشته بود خبری از سئوجون یا پدرش نبود اینا کجان رفتم پیش کارآگاه
ات:چرا سئوجون نمیاد
ک:به ماشینی که داشت اونو میآورد حمله شده و اون فرار کرد
ات:چی نه تهیونگ
ک:کجا میرید
سریع رفتم خونه تهیونگ ولی در خونه بازه همه چی بهم ریخته است تهیونگ کجایی
آه:اینجا چرا اینطوریه خرسی کجای نکنه اون
ات: چی
آه:من به پدر سئوجون گفتم تو چیکار کردی
ات:چه غلطی کردی
گوشی ات زنگ میخوره
ات:پدر سئوجونع
ات:الو
لی:چطوری عروس سابق
ات:تهیونگ کجاست
لی: اروم بابا عشقت پیش منه داره آماده میشه بره پیش مامانت
ات:کافیه به اون دست بزنی تا بمیری
لی:به این آدرس بیا و اگه پلیس بیاری عشقت میمیره
ات:باشه
آه:کجا میری
ات:میرم تهیونگ رو نجات بدم
به اون آدرس رفتم یه انبار بود چند نفر اومدن ومنو بردن
ته
چند نفر به خونم هجوم آوردند نمیتونستم کاری کنم چون اسلحه داشت منو بردن یه انبار وکتکم میزدن
لی:پس تهیونگ تویی
ته:تو کی استی
لی:کسی که هم تو و اون ات رو میکشه
ته:پدر سئوجون و قاتل مامان ات
لی:باهوشی ات بزودی میاد میخوام جلووشماش تورو بکشم
گوشی لی زنگ خورد
لی: این کیه الو..
جون:پدر منم سئوجون
لی:پسرم تویی ولی چطوری
جون:یه طوری به ادمامم خبر رسوندم که فراریم بدن ات کجاس
لی:اون و تهیونگ پیش منم بیا به ...... با دستای خودت بکششون
جون: باشه
لی:دیدی پسرمم الان میاد
ته:میکشمت
آقا خانم ات آوردم
ات میره و تهیونگ رو بغل میکنه
ات: خوبی
ته:نباید می اومدی ات
ات:نمیتونستم تنهات بزارم
جون:حالا هر دوتون میمیرین
بای
از خواب بیدار شدم حاضر شدم و رفتم محل اعدام منتظر بودم ولی از زمان اعدام گذشته بود خبری از سئوجون یا پدرش نبود اینا کجان رفتم پیش کارآگاه
ات:چرا سئوجون نمیاد
ک:به ماشینی که داشت اونو میآورد حمله شده و اون فرار کرد
ات:چی نه تهیونگ
ک:کجا میرید
سریع رفتم خونه تهیونگ ولی در خونه بازه همه چی بهم ریخته است تهیونگ کجایی
آه:اینجا چرا اینطوریه خرسی کجای نکنه اون
ات: چی
آه:من به پدر سئوجون گفتم تو چیکار کردی
ات:چه غلطی کردی
گوشی ات زنگ میخوره
ات:پدر سئوجونع
ات:الو
لی:چطوری عروس سابق
ات:تهیونگ کجاست
لی: اروم بابا عشقت پیش منه داره آماده میشه بره پیش مامانت
ات:کافیه به اون دست بزنی تا بمیری
لی:به این آدرس بیا و اگه پلیس بیاری عشقت میمیره
ات:باشه
آه:کجا میری
ات:میرم تهیونگ رو نجات بدم
به اون آدرس رفتم یه انبار بود چند نفر اومدن ومنو بردن
ته
چند نفر به خونم هجوم آوردند نمیتونستم کاری کنم چون اسلحه داشت منو بردن یه انبار وکتکم میزدن
لی:پس تهیونگ تویی
ته:تو کی استی
لی:کسی که هم تو و اون ات رو میکشه
ته:پدر سئوجون و قاتل مامان ات
لی:باهوشی ات بزودی میاد میخوام جلووشماش تورو بکشم
گوشی لی زنگ خورد
لی: این کیه الو..
جون:پدر منم سئوجون
لی:پسرم تویی ولی چطوری
جون:یه طوری به ادمامم خبر رسوندم که فراریم بدن ات کجاس
لی:اون و تهیونگ پیش منم بیا به ...... با دستای خودت بکششون
جون: باشه
لی:دیدی پسرمم الان میاد
ته:میکشمت
آقا خانم ات آوردم
ات میره و تهیونگ رو بغل میکنه
ات: خوبی
ته:نباید می اومدی ات
ات:نمیتونستم تنهات بزارم
جون:حالا هر دوتون میمیرین
بای
۸.۹k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.