᧔فیك رآن 🍶 ᧓ ⊹
᧔فیك رآن 🍶 ᧓ ⊹
|`…•°چند پآرتي•°››|
دوباره با ا/ت رفتیم بیرون و کلی خرید کردیم،چه لباس چه چیزای دیگه
بعدشم که رفتیم کافه و...
ران:ا/ت،دنیا جای زیباییه نه؟
ا/ت:اره،اینو مطمئنم(لبخند)
زل زده بودم به زیباییش....اون واقعا خارقالعاده بود،افسوس میخورم که این دختر چرا همین الانشم برای من نیست
ران:ا/ت....
ا/ت:بله ران؟کاری داشتی؟
ران:اگه بخوام کنارت زندگی کنم،میزاری؟بهتر بگم...میزاری ی کسی که ازت خوشش میاد تا ابدیت زندگیش کنارت باشه؟
ا/ت:(قرمز میشه)ر...ران...
ران: اره یا نه؟
ا/ت:نمیدونم چی بگم ران،نمیدونم فقط ۳ روز شده که میشناسمت ولی با این حال...ولی با این حال شاید اره...شاید نه
ران:(پوزخند بی صدا)پس به عنوان ی دوست هنوزم منو می پذیری درسته؟(لبخند فیک با سری پایین)
ا/ت:نه ران نه من همچین چیزیو نگفتم
ران:پس چی؟جوابت چیه؟
ا/ت:شاید فردا...فردا جوابتو میدم ران... باشه ؟مطمئن نیستم ولی خب...
.........................
بعد اینکه کارمون تموم شد رفتیم تو هتل،باورم نمیشد باید دوباره به خونه اون خانواده لعنتی برگردم،منم به شدت گرمم بود پس...
ران:ا/ت با این مشکلی نداری؟
ا/ت:با چی مشکلی ندارم؟(مشغول برانداز کردن لباسایی که گرفتن)
ران:(لباسشو در میاره)با این
ا/ت:(جلوی صورتشو گرفته)ه..هی ران چیکار میکنییی(داد ملایم،خجالت زده)
ران:چی؟خب لباسمو دراوردم دیگه کار اشتباهی کردم مگه؟منم ادمم خب گرمم میشه(تعجب)
ا/ت:نه نه منظورم این نیست،ولی....ولی الان جلوی مننن؟
ران:بیخیال بیا بگیر بخواب فردا باید از هتل بزنیم بیرون
ا/ت:ب...باشه(گونه های قرمز شدن)
............................
بعد اینکه ا/ت کنارم خوابید بغلش کردم اونم تو خودش جمع شدو خجالت کشید،سرمو بردم تو گردنش و خواستم از عطر لباسش لذت ببرم
............
ران:ساعت ۱ شبه....هنوز نمیخوای جواب سوالمو بدی؟ از ۱۲ هم گذشته پس ی جورایی میشه گفت الان همون فردایی میشه که گفتی(صداش پخش میشد چون تو بغل ا/ت بود)
ا/ت:(دستشو میگیره)
ران:(هیجان زده میشه)پس جوابت چیه ا/ت هوم؟
ا/ت:یکم خجالت میکشم بگم ولی خب...دلم میخواست ی فرد بر روی اسب با کتو شلوار سفید بیادو ازم اینو بخواد و البته منم عاشقش بشم،ولی نگو به ی فرد با موتور مشکلیو تیپ لش علاقه مند شدم...میدونی یجورایی برعکس انتظارم بود ولی منم بهت علاقه دارم ران... میزارم که... که کنارم باشی(بغض)
ران:(چونشو میاره بالا و لبخند میزنه)حالا چرا گریه میکنی کوچولوی لوس؟
ا/ت:(قطره اشکشو پاک میکنه)من لوس نیستم!
ران:هستی قطعا هستی
ا/ت:نی....
................................
نزاشتم حرف ا/ت تموم بشه و بوسه ای طولانی بهش زدم،از امشب دیگه همه اون زجر کشیدنا تموم میشد...
...............................
خببب اینم از پایان فیکککک
فیک بعدی از کدوم انیمه و کی باشه؟
|`…•°چند پآرتي•°››|
دوباره با ا/ت رفتیم بیرون و کلی خرید کردیم،چه لباس چه چیزای دیگه
بعدشم که رفتیم کافه و...
ران:ا/ت،دنیا جای زیباییه نه؟
ا/ت:اره،اینو مطمئنم(لبخند)
زل زده بودم به زیباییش....اون واقعا خارقالعاده بود،افسوس میخورم که این دختر چرا همین الانشم برای من نیست
ران:ا/ت....
ا/ت:بله ران؟کاری داشتی؟
ران:اگه بخوام کنارت زندگی کنم،میزاری؟بهتر بگم...میزاری ی کسی که ازت خوشش میاد تا ابدیت زندگیش کنارت باشه؟
ا/ت:(قرمز میشه)ر...ران...
ران: اره یا نه؟
ا/ت:نمیدونم چی بگم ران،نمیدونم فقط ۳ روز شده که میشناسمت ولی با این حال...ولی با این حال شاید اره...شاید نه
ران:(پوزخند بی صدا)پس به عنوان ی دوست هنوزم منو می پذیری درسته؟(لبخند فیک با سری پایین)
ا/ت:نه ران نه من همچین چیزیو نگفتم
ران:پس چی؟جوابت چیه؟
ا/ت:شاید فردا...فردا جوابتو میدم ران... باشه ؟مطمئن نیستم ولی خب...
.........................
بعد اینکه کارمون تموم شد رفتیم تو هتل،باورم نمیشد باید دوباره به خونه اون خانواده لعنتی برگردم،منم به شدت گرمم بود پس...
ران:ا/ت با این مشکلی نداری؟
ا/ت:با چی مشکلی ندارم؟(مشغول برانداز کردن لباسایی که گرفتن)
ران:(لباسشو در میاره)با این
ا/ت:(جلوی صورتشو گرفته)ه..هی ران چیکار میکنییی(داد ملایم،خجالت زده)
ران:چی؟خب لباسمو دراوردم دیگه کار اشتباهی کردم مگه؟منم ادمم خب گرمم میشه(تعجب)
ا/ت:نه نه منظورم این نیست،ولی....ولی الان جلوی مننن؟
ران:بیخیال بیا بگیر بخواب فردا باید از هتل بزنیم بیرون
ا/ت:ب...باشه(گونه های قرمز شدن)
............................
بعد اینکه ا/ت کنارم خوابید بغلش کردم اونم تو خودش جمع شدو خجالت کشید،سرمو بردم تو گردنش و خواستم از عطر لباسش لذت ببرم
............
ران:ساعت ۱ شبه....هنوز نمیخوای جواب سوالمو بدی؟ از ۱۲ هم گذشته پس ی جورایی میشه گفت الان همون فردایی میشه که گفتی(صداش پخش میشد چون تو بغل ا/ت بود)
ا/ت:(دستشو میگیره)
ران:(هیجان زده میشه)پس جوابت چیه ا/ت هوم؟
ا/ت:یکم خجالت میکشم بگم ولی خب...دلم میخواست ی فرد بر روی اسب با کتو شلوار سفید بیادو ازم اینو بخواد و البته منم عاشقش بشم،ولی نگو به ی فرد با موتور مشکلیو تیپ لش علاقه مند شدم...میدونی یجورایی برعکس انتظارم بود ولی منم بهت علاقه دارم ران... میزارم که... که کنارم باشی(بغض)
ران:(چونشو میاره بالا و لبخند میزنه)حالا چرا گریه میکنی کوچولوی لوس؟
ا/ت:(قطره اشکشو پاک میکنه)من لوس نیستم!
ران:هستی قطعا هستی
ا/ت:نی....
................................
نزاشتم حرف ا/ت تموم بشه و بوسه ای طولانی بهش زدم،از امشب دیگه همه اون زجر کشیدنا تموم میشد...
...............................
خببب اینم از پایان فیکککک
فیک بعدی از کدوم انیمه و کی باشه؟
۲.۱k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.