پارت ۱۳
کوک: چی شده؟؟
تهیونگ: مدیر یه شرکت بزرگ اومده تا باهامون شریک شه بپوش بریم
_آما من درد دارم
_حالا واست پماد زدم خوب میشی
کوک لباسای بیرونشو پوشید و کوک و تهیونگ سوار ماشین شدن
_آه آه آه وایییی خیلی بده دردش ولی الان کمتر شده
_باشه سریع سوار شو
به شرکت رسیدن مدیر رو دیدن و صحبت کردن توی جلسه کوک و تهیونگ پیش هم نشسته بودن و کوک هی به پای تهیونگ میزد که کی تموم میشه اشاره ها کوک بیشتر شد تا جلسه تموم شد و مدیر اون شرکت که با تهیونگ به توافق رسید اون هارو به یه کلاب دعوت کرد اولش قبول نکردن ولی بعدش که خیلی مدیر شرکت اسرار کرد رفتن...
تهیونگ: مدیر یه شرکت بزرگ اومده تا باهامون شریک شه بپوش بریم
_آما من درد دارم
_حالا واست پماد زدم خوب میشی
کوک لباسای بیرونشو پوشید و کوک و تهیونگ سوار ماشین شدن
_آه آه آه وایییی خیلی بده دردش ولی الان کمتر شده
_باشه سریع سوار شو
به شرکت رسیدن مدیر رو دیدن و صحبت کردن توی جلسه کوک و تهیونگ پیش هم نشسته بودن و کوک هی به پای تهیونگ میزد که کی تموم میشه اشاره ها کوک بیشتر شد تا جلسه تموم شد و مدیر اون شرکت که با تهیونگ به توافق رسید اون هارو به یه کلاب دعوت کرد اولش قبول نکردن ولی بعدش که خیلی مدیر شرکت اسرار کرد رفتن...
۱۱۷
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.